صفحات

۱۳۹۵ مهر ۳, شنبه

دعوت به امام عج و ظهور دجال





       دکتر فیروز نجومی

" جمهوری اسلامی ماموریتی جز زمینه سازی برای ظهور امام زمان(عچ) ندارد." روزنامه اعتماد گزارش میدهد که " این جمله ایست که « محمود احمدی نژاد » روز گذشته ( 7 اسفند) به عنوان چهره مدعو در سومین اجلاس دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری عنوان کرد."
سپس آقای رئیس جمهور در ادامه با تاکید فراوان اضافه می نماید که:
جمهوري اسلامي ماموريتي جز پيگيري اين موضوع ندارد. امام، امام است؛ چه نشسته باشد، چه در حال قيام، چه حاکم باشد و چه در حاکميت نباشد؛ امام واسطه فيض الهي است و اوضاع جاري جهان را مديريت مي کند و اگر وجود مبارک او نبود نه تنها امروز کوچک ترين اثري از ايمان و خداپرستي در جهان نمي ماند بلکه ديگر جهاني براي حکومت نيز باقي نبود.»


روشن است که این اولین بار نیست که آقای رئیس جمهور ادعای الوهیت میکند. اما گویا عشق امام عج اینبار سخت او را مست و مدهوش ساخته است. چون دانسته و یا نا دانسته نسبت هایی به امام میدهد که اگر یک عامی میداد او را کافر و ملحد و سزاوار سنگسار میدانستند. چرا که او امام عج را مسئول کنترل و مدیریت اوضاع جاری جهان اعلام میکند، جهانی که به هر گوشه اش که بنگری مالا مال از ستم و بی عدالتی است و نابرابری، لبریز از ظلم و جور است و فسق و فساد و تباهی. هزاران بار خدایی را شکر که امامی را مامور مدیریت این جهان ساخته است. چرا که با وجود امام است که اوضاع جهانی آنقدر تیره و تار است. وای بآن روزی که امامی نباشد. علیرغم نظارت و مدیریت امام است که هنوز حکومتهای جبار، مردان و زنان آزادیخواه و عدالت جو را به دار مجازات میآویزند. بعید به نظر میرسد که شیعیان جهان بدین حقیقت اصلا آگاه بوده باشند که این امام است که چرخهای این جهان را به چرخش در میآورد. در چنین صورتی از خود می پرسند که آیا امام عج حاضر است و حاکم و مدیریت جهان را بعهده دارد و در عین حال آمریکا و اسرائیل سرزمینهای مسلمانان را تحت تاخت و تاز خود قرار میدهند؟ اگر امام مدیریت اوضاع جاری را بدست دارد چگونه میتواند ناظر برسلطه حکومت فاسد سعودیها بر کعبه، منزلگاه خدا باشد و تخریب و ویرانی زادگاه امامان شیعه در اطراف و اکناف جهان را با چشمان بینای خود نظاره کند؟ آیا سکوت را امام عج بعمد برگزیده است که هواداران خود را مورد آزمایش قرار دهد؟ اما گویا امام عج تنها توجه خود را بیشتر متوجه خدا پرستی میکند. او اوضاع جاری جهان را مدیریت میکند ولی کاری به فقر و تنگدستتی، ذلت و حقارت مسلمانان و یا مردم جهان ندارد. شاید منظور آقای احمدی نژاد از مدیریت اوضاع جاری جهان، مدیریت خدا پرستی است که امام بعهده دارد. هم چنانکه آقای رئیس جمهور اظهار میدارد که اگر امام حضور نداشت و ناظر نبود و فیض الهی اش را به جهانیان ارزانی نمیداشت، کفر و باطل دنیا را فرا میگرفت و اثری از ایمان و خدا پرستی در جهان نمی ماند بلکه دیگر جهانی برای حکومت نیز باقی نبود (تاکید از نگارنده ). یعنی دنیا کن فی کن میشد، اگر امامی نبود و مدیریت جهان را بدست نداشت.

اعتماد به نقل از رجا نیوز گزارش میدهد که:

وي با تاکيد بر اينکه بدون ترديد دست مديريت حضرت ولي عصر(عج) همواره پشت سر انقلاب اسلامي است، تصريح کرد؛ «انسجام اسلامي جز با دعوت به امام حق امکانپذير نيست و همه بشريت را مي توان با دعوت به امام عصر (عج) متحد و منسجم کرد. جهانيان از اوضاع حاکم بر جهان امروز ناراضي و خواستار برچيده شدن ظلم، جنايت و برپايي عدالت هستند و با تاکيد بر نقاط مشترک مي توان در دنيا به وحدت و همدلي دست يافت و بددلي ها و کينه ورزي ها را از بين برد؛ مگر اينکه عده يي در دنيا بخواهند به نام دين، توجيه گر حکومت طاغوت ها باشند.»
آیا این بدان معناست که دست مدیریت حضرت ولی عصرپشت سر انقلاب سوسیالیستی ژنرال چاوز در ونزوئلا، یا بقدرت رسیدن اورتگا، در نیکاراگوئه و مورالس، در بولیویا، نبوده است؟ یعنی امام عج هیچگونه دخالتی در بقدرت رساندن دوستان صمیمی و هم جبهه ای آقای احمدی نژاد نداشته است؟ اما براستی آقای رئیس جمهور از دعوت به امام حق چه منظوری دارد؟ آیا خدای نا کرده مردم از امامپرستی دست برداشته اند؟ آیا نقل و شیرنی، خرما و شکر پینز در تولد امامان توزیع نمیکنند و در روزهای شهادت امامان بویژه امام حسین باندازه کافی دست به خود زنی نمیزنند، روزه نمیگیرند و نماز نمی خوانند؟ شاید دعوت بامام حق باین معنا باشد که همه ی بندگان خدا ساکت باشند، هیچ نگویند، دهان خود را ببندند و همچون گوسفندانی مطیع و فرمانبردار بع بع کنان بچرند و پروارشوند؟ نه از تورم و گرانی بنالند، نه از فقر و بیکاری، نه از سانسور و سرکوب آزادی؟ شاید دعوت بامام حق باین معنا باشد که مردم به خیابانها بریزند و صدور قعطنامه های شورای امنیت را برای بار سوم جشن بگیرند و بار دیگر بمناسبت پیروزی شگفت انگیز حکومت اسلامی به پایکوبی بپردازند؟ باین معنا که بار حقارت را بدوش بکشند و تسلیم شوند و سر باطاعت نهند؟ یا دعوت بامام مردم جهان را چون از او ضاع جاری نالان هستند وادار خواهد ساخت که از عیسی و موسی و بودا دست بشویند و پای علم امام بسر و سینه خود بکوبند، و در حالیکه همدل و همدرد شوند و کینه توزیها را فراموش کنند به نابودی اسرائیلها از چهره زمین دست زنند؟

آقای شیخ عباس قمی در ذکر تاریخ چهارده معصوم یا منتهی الآمال می نویسد که علامات ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) برد دو قسم است علامات حتمیه و علامات غیر حتمیه. یکی از علامات حتمیه خروج دجال است. آقای شیخ عباس قمی، دجال را چنین توصیف میکند:
آن ملعون ادعای الوهیت نماید و به وجود نحس او خونریزی و فتنه در عالم واقع خواهد شد. و اخبار ظاهر شود که یک چشم او مالیده و ممسُوح است و چشم چپ او در پیشانی او واقع شده و مانند ستاره می درخشد و پارچه ی خونی در میان چشم او واقع است، و در پیش او کوه سیاهیست که به نظر مردم می آورد که کوه نان است. و در پشت سر او کوه سفید یست که از سحر به نظر مردم می آورد که آب های صاف جاریست و فریاد میکند:« اولیا ئی انا ربکم الاعلی»، و شیاطین و مَََََََََرَده ایشان از ظالمین و منافقین و سـَحَره و کَهَنه و کَفَره و اولاد زنا بر او اجتماع نمایند و شیاطین اطراف او را گرفته و... ( منتهی الامال، ص1337).
درست است که چشم چپ آقای احمدی نژاد را در پیشانی اش نمی بینی و هم اکنون درخششی ندارد. اما این بدان معنا نیست که در آینده به لحاظ ظاهری نتوانی کوچکترین تفاوتی بین دجال و آقای احمدی نژاد بچشم خود به بینی. چون در اصل هردو دارای یک رسالت هستند و آنهم فریب است و ریاکاری. ادعای الوهیت در قاموس رئیس جمهوری چیز تازه ای نیست. هنگامی که برای اولین بار در سازمان بین الملل در برابر سران کشورهای جهان ظاهر گردید، بنا بر اظهارت خودش هاله ای نورانی گرد سرش هویدا شده بود که دنیا را سخت متعجب و حیران ساخته بود. همه جهانیان بویژه ایرانیان دچار شک و شبهه شدند و همه جا شایع شد که این همان امامی ست که در انتظارش بوده اند. نمیدانستند که دجال را با امام اشتباهی گرفته بودند. وانگهی مگر اولاد کفر و زنا و ظالمین و منافقی بدور او حلقه نزده اند و به آقای احمدی نژاد لقب موسای زمان نداده اند؟

البته فریب و ریاکاری دجال با ادعای الوهیت که به پایان نمی رسد، با وجود نحس او خونریزی و فتنه در عالم واقع شود. بی جهت نیست که آقای احمدی نژاد به هیچ وجه حاضر نیست که اصرار و پافشاری برای دست یابی به اسلحه کشتار جمعی، قدری کاهش داده و از تحریک و تهدید کشورهای دیگر به نابودی خود داری کند. برای رسیدن به هدف خود حاضراست که به هر گونه ریاکاری دست بزند و هر نوع هزینه ای را به پردازد حتی اگر جنگ و خونریزی و تخریب و ویرانی باشد. او سر نوشت ملت را وابسته به کسب فن آوری هسته ای معرفی میکند، گویی غنی سازی اورانیوم، میشود شغل برای صدها هزار جوان تحصیل کرده بیکار و سر بار خانواده. یا میشود مسکن برای مردمان بی خانمان و یا کاهش قیمت اجناس پایه ای و ضروری برای زندگی روزمره. گویی غنی سازی حرفه ای تنها راه ترقی و پیشرفت است و غرور ملی. اورانیوم آن کوه سفیدیست که به نظر سحرشده مردم همچون آب صاف جاری ظاهر شود.
و اما آن کوه سیاه که به نظر مردم کوه نان نشان داده میشود، وعده دروغینی بود که آقای رئیس جمهور هنگام انتخابات مبنی بر بردن نفت بسر سفره ها تحویل مردم داد. مردم نیز فریب خورده و بشنیدن این قول دجال در پی او روان شدند. اما دجال پس از بقدرت رسیدن با لبخندی تمسخر آمیز بلبانش به مردم فریب خورده نهیب میزند که "نفت خوردنی نیست که بسر سفره ها بیاوریم." چرا که آقای رئیس جمهور تنها دارای مسئولیت الهی ست. او که مسئول بهبود شرایط مادی و فراهم آوردن رفاه و آسایش برای مردم نیست. رسالت او پاسخگویی باین مسئولیت گرانبار الهی است. همچنانکه خود اعلام میکند که: " برای تحقق جامعه اسلامی اگر همه ماموریت خود را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن یک کلمه « دعوت همه جوامع بشری به امام حق و خلیفه الله » است. دجال رویای سلطه بر جهان را در واقع در سر می پروراند، از همان رویاها که هیتلر و صدام حسین در سر می پروراندند.

اما ظهور دجال یکی از علامات فرارسیدن آخر زمان و خروج امام از غیبت است، آقای شیخ عباس قمی می نویسد که پیامبر هنگام زیارتش از خانه خدا در حالیکه حلقه در کعبه را بدست گرفته بوده است، ازعلامت غیر حتمیه ظهور امام به همراهش سلمان خبر میدهد که بی عدالتی و بی کفایتی، فسق و فساد همه جا را فراگیرد. مردم روی از دین برگردانند. نماز و عبادات ضایع کنند. دین به دینا فروخته شود و پیروی از شهوات و میل به لهو و لعب و عیش و نوش اصل اساسی زندگی گردیده، منکر معروف شود و معروف منکر. امین شود خائن و خیانت کند امین. صدافت شود دروغزنی و درغگویی شود زهد و پرهیز کاری. حاکمان بساط قهر و خشونت و دار مجازات و ابزار شکنجه برپا نموده، بکشند آنکه سخن گوید، پریشان کنند آنکه سکوت کند، ملک و مال شان را به غنیمت بگیرند و پایمال کنند حرمت شان بریزند خونهای ایشان را و لبریز سازند دلشان از فساد و ترس و نبینی ایشان را مگر ترسان و هراسان. آقای شیخ عباس قمی میافزاید. سلمان نیز مکرر با بی باوری از پیامبر سوال میکند: اینها خواهد شد یا رسول الله؟ و پیامبر میفرماید:

آری ! قسم به آنکه جانم در دست اوست! به درستی که در آن زمان آورده شود چیزی از مشرق و چیزی از مغرب و به رنگ ها و زینت ههای مختلفه درآیند، پس وای بر ضعفای امت من از آنها و وای بر آنها از خداوند! رحم نمیکنند صغیر را و توقیر نمی نمایند بزرگ را، و نمی گذرند از بدکاران، جثه ی ایشان جثه ی آدمیان است و دل ایشان دل شیاطین (شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ص 1348).

کیست که بتواند ادعا کند که شرایطی که پیامبر اسلام برای فرا رسیدن آخر زمان توصیف نموده است شامل حال جامعه اسلامی ما و یا دنیا ی کفرو باطل کنونی نشود.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر