صفحات

۱۳۹۵ مرداد ۱۳, چهارشنبه

چرا صدایی از متولیان و کباده کشان دین بلند نمی شود ؟؟؟


رضا علیجانی

این قدر خبر انفجار و ترور و آتش و خون و مرگ می‌شنویم که مثل سنگ شده‌ایم. اما خبر اعدام چیز دیگری است. مخصوصا اعدام‌هایی که جان جاندارانی را به «مصلحت» سیاست و قدرت می‌گیرد. تجارت سیاست با خون و جان شیرین انسان‌ها. کسانی که حتی صادر کنندگان فرمان‌های مرگ می دانند که بی‌گناه‌اند و تحت شکنجه به اعتراف‌های دروغ، به اعمالی حتی پس از تاریخ بازداشت‌شان وادار شده‌اند؛ اعترافاتی که همان‌ها هم طبق قوانینی که باید مستند حکم باشد، مجازات اعدام ندارد… 
می‌خواهند با عربستان خر پول و فاسد کورس قدرت و قدرت‌نمایی بگذارند و خط نشان بکشند؛ می‌خواهند ناتوانی دولت را به رویش بیاورند؛ می‌خواهند جامعه مدنی را بترسانند؛ می‌خواهند رعب در دل هموطنان مظلوم اهل سنت و کرد بیندازند که داعشی نشوند و یا هر «نیت» سیاسی آشکار و پنهان دیگری دارند؛ آیا باید از جان‌های جوانان این مرز و بوم مایه بگذارند؟ 

تجارت جان و خون را در احکام اعدام زندانیانی که سالها زیر حکم نگه داشته می‌شوند تا هر «موقع که لازم شد» حساب‌شان را برسند، زیاد دیده‌ایم. از چند دهه قبل تا همین امروز. اما هر بارش باز رعشه می اندازد بر تن‌مان و پنجه می‌خراشد بر روح و جان‌مان. چه می‌کشند زندانیانی این چنین که سالها با «هول» زندگی می‌کنند. در دهه شصت دیده‌ایم سفید شدن موی دو برادر بسیار جوان را در اوین که موهای هر دوشان در هول انتظاری طولانی برای اعدام رنگ پیری گرفته بود. 

آن‌ها به سوی مرگ می‌روند و شاید بعدش رها می‌شوند از این هول مستمر؛ اما چه می‌کشند همسر و فرزند و مادر و پدران‌شان که باید سنگینی بار این رنج را عمری بر جسم و روح خود حمل کنند. 

چرا صدایی از متولیان و کباده کشان دین بلند نمی‌شود؟ چرا دولتی که در مناطقی که همین ستم دیدگان در آن زندگی می‌کنند بیشترین رای را آورده است به داد دلشان بی اعتنایی می‌کند؟ زین پس طلبکاران از عالم و آدم چگونه و با چه وقاحتی می‌خواهند مدعی خون هم مذهبان خود در دیگر کشورهایی باشند که گاه مثل این ها عمل می کنند؟ 



لعنت بر اعدام. لعنت بر قساوت. لعنت بر سیاست تجارت خون و جان آدمیان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر