صفحات

۱۳۹۵ مرداد ۶, چهارشنبه

آینده ایران را چگونه باد رقم زد ؟

منصوره ناصرچیان /
انقلاب واپس‌گرای اسلامی سال ۱۳۵۷ نشان داد که آخوندهایی که تبلیغ زندگی معنوی می‌کنند برای بدست آوردن قدرت مادی دست به هر جنایتی می‌زنند تا مردم را از انقلابی که آنها را سرنگون کند بازدارند. آنها با کینه‌ای از مردم ایران به خصوص مردمان غیر تفکر دینی خود و دگراندیشان به روی کار آمدند و در عمل نیز آن را با اعدام‌های فله‌ای، بازداشت‌های بی حساب و تحقیرهای نامحدود نشان داده‌اند.

پراکندن بذر نفاق تنها محدود به مردم ایران نبوده و به کشورهای غرب و اسرائیل هم گسترش یافته است. اخیرا با بالا گرفتن دعواهای آنها در منطقه‌ی خاورمیانه، اعراب نیز از این نفرت بی حد و حصر دور نمانده‌اند. با گسل عظیمی که بین بنیادگرایان و به اصطلاح میانه‌روها بر سر بدست آوردن قدرت افتاده، احتمال فروپاشی رژیم از درون بالا رفته است. حال باید دید چگونه یک رژیم دیکتاتوری- مذهبی در آستانه‌ی فروپاشی را با گفتمان مدنی و اتحاد مردم می‌توان به سمت این فروپاشی در زمان کوتاه‌تری سوق داد.
ما برای تغییر رژیم نیاز به گفتمان مدنی بین خودمان داریم. مردم داخل ایران امیدشان به کنش‌گران خارج از ایران برای گفتمان مدنی گروهی می‌باشد که یک «آلترناتیو» برای برون رفت از رژیم دیکتاتوری- مذهبی در دل خود داشته باشد.
 تلاش‌های فردی و گروه‌های کوچک و متوسط را که در چهار دهه‌ی اخیر بعضا با دست خالی و با قلب پر امید انجام داده‌اند را باید خالصانه تقدیر کرد. بیش از هفت میلیون ایرانی در نقاط مختلف دنیا مهاجر یا پناهجو یا پناهنده شده‌اند و بیشترین رقم‌شان در غرب سکنی گزیده‌اند. جمیعت مهاجر رو به رشد ایرانی در غرب با وجود اینکه تنها چهار دهه از ایران خارج شده‌اند به موفقیت‌های زیادی دست یافته‌اند، ولی یک مشکل عمده بین‌شان وجود دارد؛ کنار نیامدن با همدیگر به قسمی که ۹۰ درصد آنها از همدیگر گریزانند.
دلایل بسیار زیادی برای پراکندگی ایرانیان و موفقیت‌های فردی‌شان وجود دارد. یکی از عمده‌ترین آنها عدم آموزش کار جمعی و پراکندن تفرقه بین مردم توسط جمهوری اسلامی با روش‌های جاسوسی سیستماتیک از بدو پیدایش رژیم ضد مردمی در داخل و خارج از ایران می‌باشد. این پراکندگی بین کنش‌گران به وضوح دیده می‌شود و جمهوری اسلامی توانسته با بودجه های کلان از سال ۸۸ شکاف عمیق‌تری بین کنش‌گران در شبکه‌های اجتماعی بیاندازد.
تا می‌آید گروهی شکل بگیرد، افرادی به قصد تخریب وارد گروه می‌شوند و با سفسطه و هیجان‌زدگی گروه را متلاشی می‌کنند. برای همین تشکیل یک گروه با هدف براندازی جمهوری اسلامی، واکنش‌های شدیدی بین طرفداران آشکار و نهان جمهوری اسلامی به وجود می‌آورد و تخریب شخصیتی و شایعه‌های بی اساس کمک‌های مالی از منابع تخیلی از جانب این افراد بعضا شناخته شده شروع می‌شود که تنها راه مقابله با این افراد، گذر از آنهاست.
اگر در یک لیست، نام فرد یا افرادی باشد که تجربه‌ی منفی برای برخی کنش‌گران به وجود آورده‌اند، عده‌ای را از همان آوان پیدایش گروه به تلاطم می‌اندازد. باید هشیارانه با این موارد روبرو شد. اگر هدف نجات میهن از دست جنایت‌کاران جمهوری اسلامی‌ست باید اختلاف سلیقه‌ها را  کنار گذاشته و یکبار فقط یکبار به هم اعتماد کرده تا بتوانیم مردم تحت ستم کشورمان را از این غده‌ی سرطانی نجات دهیم.
اولین قدم، گفتمان مدنی برای پیدا کردن راه حل می‌باشد. گله، شکایت‌ها، توقعات بی‌جا و بی احترامی را کنار بگذاریم و بی رو دربایستی بگذاریم تاریخ ما را ناجیان سرزمینمان بداند وقتی زنجیری انسانی از قاره آمریکا به قاره اروپا تا دل سرزمین ایران با پیوند دست‌ها و افکار بسازیم.
ایران متعلق به همه‌ی ماست و وظیفه‌ی تک تک ما نجات آن‌ست. بگذاریم این گروه با تشکیل میزگرد، مشکلات عدم اتحاد را واکاوی کند و اگر همکاری نمی‌کنیم لااقل سنگی جلوی راه آنان نیندازیم، بگذاریم تمامی افراد برانداز از هر قومیت و نگاه سیاسی با هم و در کنار هم با انبانی از تجربه، راه‌های عملی برای براندازی جمهوری اسلامی را تجربه کنند. امیدواریم که راه افتادن این میزگرد در آینده‌ای نزدیک بتواند نظر مساعد کنش‌گرانی که دلسرد شده یا آنانی که از کار گروهی به علت تجارب تلخ گذشته سرخورده شده‌اند را دوباره با هم پیوند دهد برای هدف مشترکی که نامش «رهاییِ ایران» است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر