صفحات

۱۳۹۵ خرداد ۲۸, جمعه

ولنگاری فرهنگی در کلام رهبر ایران



فریبا داوودی مهاجر

فعال حقوق زنان
آیت‌الله علی خامنه‌ای نهادهای فرهنگی ایران را متهم به ولنگاری کرد چرا که این نهادها نتوانسته اند جلوی فرهنگ مضر در ایران را بگیرند. به گفته ایشان دلیل این ولنگاری ترسیدن دستگاه های فرهنگی است که مبادا به جلوگیری از جربان آزاد اطلاعات متهم شوند. رهبر جمهوری اسلامی این سخنان را در دیدار با نمایندگان مجلس دهم بیان کرد و گفت فرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است. پیشتر رهبر جمهوری اسلامی از فضای مجازی به عنوان «میدان واقعی جنگ» یاد کرده و گفته بود که «روحانیون و طلاب، باید مسلح و آماده وارد عرصه مقابله با شبهات و تفکرات غلط و انحرافی شوند». 
رهبر ایران اخیرا از آموزش گسترده زبان انگلیسی و برنامه‌های فرهنگی در دانشگاه‌ها انتقاد کرده است. همزمان سپاه استان فارس اعلام کرد که ۱۲ نفر را به اتهام «ترویج فساد فرهنگی در فضای مجازی» بازداشت کرده است . اطلاعیه سپاه فجر روز چهارشنبه ۱۹ خرداد در خبرگزاری جمهوری اسلامی بازتاب یافته است.
رهبر جمهوری اسلامی ایران که خود به راحتی کلمه ”ولنگاری“ در دهانش می چرخد به راستی دارای چه فرهنگ و روحیات شخصیتی است که مقابل نمایندگان مجلس دهم از چنین کلامی برای ابراز عقاید و نظراتش استفاده می کند؟ عادی شدن و بکار گیری چنین کلماتی چه آموزه و پیامدهایی برای فرهنگ عمومی مردم ایران دارد؟ رهبری که نحوه سخنانش نشان دهنده فرهنگ یک ملت است، زمانی که از فرهنگ صحبت می کند از ادبیاتی بهره می گیرد که آدم های معمولی حتی در دعوا نیز از آن استفاده نمی کنند. ادبیاتی که در مورد ایشان و برخی امامان جمعه، مسبوق به سابقه است و شخصیت، اعتبار و شان آن ها زیر سوال برده است. بدون شک افرادی که از جنین کلماتی در مقابل دیگران استفاده می کنند در هر مقام و رتبه ای که باشند بی منطق ، ناتوان در حل مسئله و ناتوان برای پنهان کردن ترس ها و نا امنی های خود هستند . این افراد با چنین خصایصی با افرادی چون خود هویت گروهی پیدا می کنند و با هدفمندی سعی در عادی سازی چنین رفتارهایی درپیرامون خود هستند، بخصوص وقتی که فردی در مقام رهبری یک گروه یا کشور قرار می گیرد می تواند بر روی هویت عمومی مردم تاثیر گذاشته و در یک بازه زمانی خصلت ها و عاداتی نامناسب را در جامعه رواج دهد.
البته چنین افرادی برای ایجاد ترس و ارعاب و یا تحریک و برانگیختن مخاطب نیز از چنین شیوه ای در سخن گفتن استفاده می کنند ولی همواره استرس و تنش و خشم خود را پشت چنین کلمات و ادبیاتی پنهان می کنند و غافلند که هرگز ترس آنها از مخاطب پنهان نمی ماند . آن ها با لحنی سخن می گویند تا قدرت نداشته اشان را به رخ جامعه و مخاطب بکشند و اگر چنین نبود نیازی به این یال و کوپال نداشتند. آنها می خواهند به هر قیمتی توجه اطرافیان را به خود جلب کنند هرچند مطلبی برای بیان کردن ندارند. یک مدیر یا یک رهبر نرمال هرگز از چنین ادبیاتی که احترام و شخصیت او را زیر سوال می برد استفاده نمی کند. وظیفه روشنفکران جامعه است که نسبت به عادی چنین چنین رفتار و گفتاری که موجب انحطاط فرهنگی و کاهش خویشتن داری عمومی می شود هشدار دهند. معضل فقط درباره یک سخنرانی نیست، سخن درباره خطر به ابتذال کشیده شدن فرهنگ گفت و گو و به سخره گرفتن واژه های اصیل و رسا و به کار گرفتن واژه های خشن ، عامیانه و ادبیاتی پر از دشنام و دشمنی است. ادبیاتی که مستقیم بر روی رفتار و شکل گیری شخصیت مخاطبان تاثیر گذاشته و احترام و مدارای عمومی را خدشه دار می کند.
ادبیاتی که آقای خامنه ای در بیشتر سخنرانی های خود به کار می گیرد ترویج خشونتی است که شرایط را بحرانی و عکس العمل های هیجانی را به جای رفتارهای مدبرانه در جامعه ترویج می دهد. خشونتی که دیگر مسوولان جامعه به تبع آن برای اثبات وفاداری خود به او از همان رویه پیروی کرده و جو عمومی جامعه را ملتهب و عاری از امنیت برای زندگی عادی می کند. سمی که هر روز به شکل های مختلف به جامعه تزریق و حقوق طبیعی مردم را حتی برای تردد در کوچه و خیابان با خطر مواجه می کند. سخنرانی های علی خامنه ای که به مثابه یک رهبر باید موجب اعتماد و افزایش هم بستگی و احساس امنیت شود مشوش افکار عمومی، تحریک زا برای نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، و موجب فشار و تنش بر فضای عمومی و رسانه ای کشور می شود.
خامنه ای اعلام جنگ رسانه ای و مسلح شدن روحانیون و طلاب برای مقابله با تفکرات انحرافی دشمن کرده است . او هیچ حرف جدیدی برای گفتن ندارد و در همه سخنرانی هایش به شکل های مختلف یک موضوع را تکرار می کند تا جایی که دیگر حتی یاد گرفتن زبان انگلیسی را خطرناک میداند. چه بسا فردا نفس کشیدن مردم را ترویج فساد فرهنگی قلمداد کرده تا و فرماندهان سپاه و نهادهای اطلاعاتی و قضایی به تبعیت از ایشان و برای استمرار منافع تمام نشدنی که از ملت دریغ و به سوی آن ها سرازیر می شود همه آرایش گاه ها اعم از زنانه و مردانه و همه عکاسی هاو خیاط خانه ها و کلاس های زبان و کامپیوتر را ببندند و یک مهر فیلترینگ بر روی نقشه ایران بکوبند. غافل از آنکه زبان مردم ایران از زبان نظام جمهوری اسلامی متفاوت است . دوره علی خامنه ای ها با همه عقبه رو به پایان است. همه دسیسه ها و انواع و اقسام مدل های عوام فریبی آن روی آب آمده است و مردم به روشنایی روز می دانند قبله نمایی که خمینی به نام عدالت و ظلم ستیزی به آن ها نشان داد فریبی بیش نبوده است. خامنه ای و هیچکدام از عروسک های خیمه شب بازی او برای مردمی که هر روز اخبار اختلاس ها و دزدی های سنگین مسوولان نظام را از میان تکه پاره های لحاف ملا می خوانند حرف جدیدی ندارند.
رهبر انقلاب نمی داند که با اعلام جنگ رسانه ای فقر و فرو پاشی اقتصادی قابل پنهان کردن نیست . او نمی داند که اگر تمام ساعات شبانه روز درباره تفکر انحرافی حرف بزند کودکان کار از جلوی چشمان مردمی که روی نفت نشسته اند محو نمی شوند. او و بله قربان گویانش نمی دانند که اگر تک تک طلبه ها پشت تانک بنشینند مردم سایه شوم اعتیاد را در همه کوچه ها و خیابان ها می بینند. آن ها نمی دانند که اگر به جای تهدید و ترس از هفت هزار جاسوس همه پایگاه های بسیج را مامور به جاسوسی کنند بختک آسیب های اجتماعی که بر روی کشور ما چنبره زده است غیب نمی شود و بر دوش تک تک این مردم با هر اعتقاد و دیدگاهی سنگینی می کند. حالا اگر به جای فرمانده سپاه استان فارس که هنر کرده و ۱۲ نفر را برای فساد فرهنگی بازداشت کرده است همه فرماندهان سپاه بیانیه صادر کنند این مردمی که صورتشان را با سیلی سرخ می کنند و بیش از ۵۰ درصد در خجالت بیکاری به سر می برند گوشه چشمی به آن ها نمی کنند. حکومت و قدرت و تداوم چنین نظامی برای هیچکدام از حامیانش جز بی آبرویی بهره ای ندارد چنانچه فردای روزی که هیتلر خودکشی کرد هیچ نشانه های از هزاران هزار طرفداران حزب نازی باقی نماند و فاشیسم هیتلری یک شبه از میان رفت و جز نفرین با خودش چیزی نبرد.
از: دیدگاه نو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر