صفحات

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

اگر فکر می کنید در امنیت هستید این مقاله را بخوانید

شادی صدر
مدتی است دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی روش‌های جدید و در عین حال بسیار ساده‌ای را برای به تور انداختن کاربران فیسبوک و تلگرام و همچنین کسانی که یا صاحب نام و یا دارای پیشینه فعالیت و یا سابقه دستگیری و زندان هستند به کار می برند.
افراد بسیاری در تمام ماه‌های گذشته، به درجات گوناگون قربانی این روش دستگاه امنیتی نظام “تدبیر و امید” شده‌اند. روش‌های شناخته شده‌ای که برخی از آنها پس از سال‌ها توسط قربانیان بازگو می‌شود تا همدلی جامعه و هوشیاری دیگران را در رویارویی با چنین شیوه‌ای ممکن کند. نمونه روایت شیرین عبادی (۱) و مهرانگیز کار (۲) نمونه‌های عبرت انگیزی از این شیوه های فشار امنیتی هستند.
این‌بار در روش‌های جدید، با استفاده از شبکه‌های اجتماعی مجازی از قبیل فیسبوک، اینستاگرام و تلگرام و … ابتدا با نام و آی دی جعلی و در بسیاری از موارد تحت پوشش و نام افراد شناخته شده با فرد “هدف” تماس می‌گیرند و ارتباط و زمینه اعتماد را با قربانیان خود ایجاد می‌کنند. بعد با همان آی دی جعلی با آنها چت کرده و خواهان گفت و گو، نظرسنجی و یا مصاحبه می‌شوند. اما در تداوم کار و زمانی که افراد حاضر به مصاحبه صوتی و یا تصویری شده اند، برای پرهیز از لو رفتن به دلیل صدایشان و روشن شدن اینکه با نام دروغین ظاهر شده‌اند، فرد را ظاهرا به همکار دیگری (در اینجا فردی شناخته نشده و به اصطلاح بی‌نام و نشان) وصل کرده و سپس بازجویی غیر رسمی آنلاین با خیال راحت، توسط “همکارایشان” انجام می‌شود.
در پخش و انتشار این صداها و تصاویربه دست آمده، صحبتی از پروژه امنیتی نیست. برعکس دوره‌های قبل که بر پروژه‌های خود نام‌گذاری نیز می‌کردند، مانند عملیات چشم روباه (۳) و یا پروژه ناصح (۴) و یا پروژه عنکبوت (۵) و …، این بار دستگاه امنیتی- اطلاعاتی، نقش خود را در این اقدامات و انجام این مصاحبه‌های دروغین انکار کرده و تولید آنها را به اشخاصی از درون این رسانه‌ها و تشکل‌ها نسبت می‌دهند و خود با خیال راحت در جاهای دیگر قربانیان جدید می‌جویند. برای مثال در اجرای پروژه “زدن” شبکه تلویزیونی “من و تو” به دروغ این ویدیوها را به شخصی غیر واقعی که گویا سابقا از مدیران این شبکه بوده و استعفا داده است به نام “معین سعیدی” نسبت داده و وب‌سایتی به همین نام ایجاد کرده (۶) و ویدیوها را ابتدا در آنجا منتشر کرده و سپس در فارس نیوز و مشرق نیوز و شفقنا و جام نیوز و دهها رسانه رسمی و غیررسمی خود بازنشر می‌کنند.علت این امر این است که اگرمشخص شود که انجام این گفت و گوها از پروژه‌های خود اطلاعات و سپاه و … برای بی اعتبار کردن یک شبکه پر بیننده و یا فعال خاصی بوده، ادامه مصاحبه‌های دروغینشان (بخوان بازجویی آنلاین) ناممکن می‌شود.
چند نمونه
چند ماه قبل فردی از طریق فیسبوک و همچنین گذاشتن پیام در اسکایپ با عده ای از شرکت کنندگان در برنامه “بفرمایید شام” (۷) و همچنین افراد دیگر از جمله خبرنگاری از بی بی سی (۸) تماس می‌گیرد و خود را “رها اعتمادی”، مجری تلویزیون “من و تو” معرفی می‌کند. او در این چت کتبی‌ عنوان می‌کند که قصد دارد یک بررسی از برنامه‌های تلویزیون “من و تو” ارائه داده و مشکلات و نقص‌ها را برطرف کنند و بر همین اساس به انجام مصاحبه و نظرسنجی از شرکت‌کنندگان در این برنامه‌ها و صاحب‌نظران اقدام می‌کنند. با این توضیح دروغین، اعتماد افراد جلب شده و پس از موافقت‌شان، فرد صاحب نام! (در این مورد رها اعتمادی) برای جلوگیری از لو رفتن کارشان، ظاهرا “همکاری” را معرفی می‌کند و خود (لااقل با هویت فرد شناخته شده، از دور خارج می‌شود) و به اصطلاح همکار وی به گفت و گوی تلفنی و یا اسکایپی اقدام می‌کند. این به اصطلاح نظرسنجی‌ها ضبط شده‌اند. بدیهی است که افراد مورد سوال نیز بر تنگناها و یا مشکلات انگشت گذاشته و نقدهای خود را صریح بیان می‌کنند، آن‌ها با این فرض حرف می‌زنند که این تصاویر، استفاده داخلی دارد و پخش نخواهد شد. آن‌ها هیچ اطلاعی از اینکه طعمه دستگاه امنیتی- اطلاعاتی شده‌اند ندارند. اما مصاحبه‌های یاد شده با برشی حرفه‌ای، نه به کار بهبود شبکه مورد نظر، بلکه به کار سرویس اطلاعاتی می‌آید.
در این روش، ماموران اطلاعاتی در بیشتر موارد از قربانیان خود می‌خواهند تا دوربین اسکایپ خود را روشن کنند تا آنها بتوانند این اسناد را به رییس شبکه ارائه دهند. فرد مورد سوال نیز خوش باورانه دوربین خود را بر روی بازجوی نشسته در مقر اطلاعات یا سپاه یا هر مرکز جاسوسی دیگری، باز کرده و به آنها به راحتی امکان می‌دهند که به ضبط تصویر و صدای آنها پرداخته و البته بازجویان و اطلاعاتی‌های آن سوی خط با توجیه خراب بودن دوربینش و یا در سفر بودن و … از نشان دادن چهره خود طفره رفته‌اند.
در نمونه دیگری از این روش، عده‌ای با استفاده از یک آی دی جعلی فیس بوک، خود را صادق صبا، یعنی مدیر سابق بخش فارسی بی‌بی‌سی معرفی می‌کنند که به دنبال معرفی افراد لایق برای استخدام به عنوان مجری و خبرنگار در بی‌بی‌سی است. ماموران امنیتی پشت این آی‌دی جعلی متنی را در اختیار افراد قرار می‌دهند تا برایشان بخوانند و به اصطلاح تست گویندگی بدهند. این متون از موضوعاتی علیه خود بی‌بی‌سی تا علیه افراد گوناگون را به عنوان متن تست(!) در بر می‌گیرد. جالب اینجاست که در مواردی این متن باید روی خط تلفن و از طریق برنامه “نوبت شما” خوانده شود تا به اصطلاح روشن شود که فرد متقاضی گویندگی در بی‌بی‌سی تا چه حد می‌تواند بر اعصاب خود مسلط باشد و هر متنی را روی خط و زنده بخواند.
در ابتدا به نظر می آید با این روش، آن‌ها تنها در صدد یافتن یک (کالر) یا تلفن کننده مخالف بی‌بی‌سی در برنامه پر مخاطب “نوبت شما” برآمده‌اند، اما با کمی مکث بر روی تاثیرات به کار گرفتن این شیوه بر قربانیان آن متوجه می‌شویم که آنها علاوه بر شریک کردن افراد مخالف خودشان در همدستی با “حاکمیت و سیستم اطلاعاتی آن” در بی‌اعتبار کردن رسانه‌های خارجی، اعتبار فرد را نیز در نزد خود و اطرافیانش مخدوش و حس شکست و مورد سو استفاده واقع شدن را به وی القا می‌کنند. حسی که می‌تواند فرد را تا مرز تخریب و خود ویرانگری بکشاند و یا حداقل از محیط‌های امن خود او را منزوی و از فعالیت سیاسی و اجتماعی محرومش کند.
در این روش به کرات دیده شده از افراد می‌خواهند برایشان عکس بفرستند و یا عکس‌های آن‌ها را یا از فیسبوک و دیگر شبکه های اجتماعی برداشته و به تصاویر و صداهای پخش شده اضافه می‌کنند. در عین حال در فضای اعتماد ایجاد شده، از قربانی خود سوالاتی خصوصی کرده و نظرات وی و نزدیکی و دوری‌اش به گرایشات سیاسی موجود را جویا می‌شوند. فردی که بدون اطلاع در چنین مکالمه‌ای “سفره دل” می‌گشاید، دارد برای خود پرونده‎ای امنیتی ایجاد می‌کند. اگر در ایران زندگی می‌کند که به شکلی بلاواسطه در خطر امنیتی قرار می گیرد و اگر اهل رفت و آمد به ایران است که در اولین سفر باید بازجویی پس دهد یا مورد اخاذی اطلاعاتی‌ها قرار گرفته و یا زندانی شود. در بهترین حالت به قید کفالت و یا وثیقه آزاد و ممنوع الخروج شود.
همه این ضربه‌های شخصی اما در مقابل استفاده‌ای که نظام اطلاعاتی و امنیتی از چنین حجم عظیمی از اطلاعات و مواد خام صوتی و تصویری که برای پروژه‌های کثیف و در خدمت نابود کردن هر صدای مخالف و مقابل خود می‌برند، کمترین ضرر و ضربه است.
چرا این روش؟
این روش کارآیی دارد چون قربانیان را تک به تک و بدون ارتباط با هم به دام انداخته و سیاست خود را در خفا به پیش می‌برد. این روش کارآیی دارد چون قربانیان را در محیط زیست خودشان و در کمال حس امنیت به دام می‌اندازد و در یک گپ و گفت “دوستانه” و “خصوصی” بیشترین اطلاعات را به دست می‌آورد؛ یعنی با صرف کمترین هزینه بیشترین بُرد را دارد. این روش کارآمد است چون هنوز تا اثبات و جا افتادن آن به عنوان یک روش بازجویی فاصله زیادی دارد. یکی دیگر از نتایج این روش بازجویی آنلاین، که بسیاری از قربانیانش در ترکیه، مالزی، یا شهرهای پاریس، لندن، تورونتو، مونترال، واشینگتن و … زندگی می‌کنند و با توجه به فضای نسبتا آزاد زندگی، بدون تمرکز بر رعایت مسائل امنیتی به دام سیستم امنیتی می‌افتند، برهم ریختن تصویرواقعی از جایگاه آدم‌های گوناگون است. مجری بی‌بی‌سی به یکباره در یک رسانه دولتی بر علیه شبکه من و تو حرف می‌زند و یا یک تبعیدی یا مهاجر مخالف جمهوری اسلامی هم نظر با دستگاه دروغ پراکنی دولتی وارد به اصطلاح افشاگری علیه کارکنان یک شبکه تلویزیونی خارج از ایران می‌شود. یا یک فرد فعال سیاسی به یکباره در برنامه نوبت شما به نفع جمهوری اسلامی سخن می گوید و … پخش این فیلم و صداها از رسانه‌های رسمی و نیمه رسمی ایران از قبیل جام نیوز و شفقنا و فارس نیوز و… عملا این انسان‌ها را فلج کرده و در یک موقعیت شکننده قرار می‌دهد. اتفاقی که می‌افتد احساس شرم و ناتوانی است. حسی که قرار است به کل جامعه نیز سرایت داده شود. احساسی که سال‌هاست در سیاست تواب سازی و اعتراف‌گیری اجباری به بخش اصلی سیاست بازجویی و شکنجه توسط نهادهای امنیتی بدل شده است.
دستگاه اطلاعاتی – امنیتی با تهدید و ایجاد حس خطا در فرد قربانی، باعث به سکوت کشانیدن وی و در خفا ماندن شیوه‌های شکنجه روانی و به دام انداختن طعمه‌های خود می‌شود و سپس با اعتماد به نفس کامل افراد دیگری را نشانه رود و بدین ترتیب تهدید، ارعاب و تخلیه اطلاعاتی و فریب افراد در خفا امکان تکرار می‌یابد.
قربانیان خشونت سایبری و یا قربانیان دستگاه های امنیتی- اطلاعاتی نیز دقیقا به‌سان قربانیان تجاوز، در سکوت و فضای امن ایجاد شده برای متجاوز و همچنین حس شرم و گناه ایجاد شده است که سرکوب و لِه می شوند. تنها راه ناامن کردن فضا و رسوا کردن آنان، سخن گفتن و شفافیت بخشیدن به اتفاقی است که رخ داده است. در شکستن سکوت از سوی قربانیان است که محیط متجاوزین، بازجویان و مقامات و مسئولان ناقض حقوق بشر ناامن شده و قربانیان احتمالی دیگر هشیارانه با وی روبه رو می‌شوند.
کسانی که دست به خشونت سایبری می‌زنند و یا سربازان ارتش سایبری و ماموران وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران نیز در سکوت قربانیان، روش های مشابه را برای دیگران به کار می‌برند و هر روز، قربانیان بیشتری را با احساس گناه، تحقیر، شرم، عذاب وجدان و از آن بدتر، ترس از تعقیب و دستگیری و زندان و محکومیت، به خیل به ‌دام افتادگان دستگاه سرکوب اضافه می کنند.
شفافیت و شکستن سکوت
رعایت مسائل امنیتی و ‌توجه به تماس‌ها و مکاتبات و مکالماتمان و حساسیت به ضربه‌های ناشی از آن، درجه ‌مسئولیت‌پذیری ما را در برابر اطرافیان و فضای سیاسی نشان می‌دهد.
در تداوم اجرای روش‌های اطلاعاتی و امنیتی که شرحشان رفت، افراد فعال یا شناخته شده ابزار پروژه‌های “دشمن سازی” کسانی چون شریعتمداری و یاران و برادرانش شده‌اند. یعنی فعالین، خود، ابزار سرکوب و بی‌اعتبار کردن هر صدای مخالف و معترضی شده‌اند. این یعنی خود این افراد نیز حس می‌کنند بی اعتبار شده‌اند و در اعتبار دادن به لجن پراکنی‌های اینان علیه رسانه‌ها و افراد و سازمان‌های گوناگون شریک جرم شده‌اند، هر چند خود نیز قربانی یک سیستم امنیتی و عنکبوتی باشند.
متاسفانه علی رغم توضیحات و تاکیدهای مکرر بسیاری درباره علنی و افشا ساختن تجربه‌های شخصی به دام افتادن و یا موفقیت در مقابله با نهادهای سرکوب، اعم از اطلاعات و یا سپاه و دیگر نهادهای امنیتی، همچنان عده زیادی به غلط ترجیح می دهند سکوت کنند و به خیال خودشان، خود را بیش از این درگیر نکرده و مورد خطر قرار ندهند. در چنین محافظه کاری و مخفی کاری‌ای است که روش‌های به کار گرفته شده توسط اطلاعاتی‌ها و بازجویان، به روش‌هایی کار آمد بدل شده و قابل اجرای مکرر می‌شود. در این حالت حیاط خلوت امنی برای بازجویان و ماموران امنیتی ایجاد می‌شود تا بتوانند باز هم در “امنیت” کامل قربانیان دیگری بگیرند.
ما می توانیم مسئولیت پذیری‌مان را با طرح این روند و افشای تحرکات سیستم امنیتی نشان دهیم. با این همه، در صورتی که با رعایت تمامی موازین امنیتی و احتیاط‌های لازم، باز هم در تور بازجویی آنلاین افتادیم، تنها راه خروج از این وضعیت، مقاومت دائم و رسوا کردن و علنی کردن روش‌های آنان است. در حالی که هر چه بیشتر این روش‌ها به اصطلاح “لو” روند، کمتر کارآیی داشته و به نسبت، قربانیان کمتری خواهند گرفت. طرح و علنی کردن این روش‌ها نه تنها وظیفه، بلکه تنها راه جبران خسارتی است که احتمالا توسط این قربانیان به همراهان و یا همفکران‌شان وارد شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر