صفحات

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

یک دیدار معمولی ، یک عکس عادی ، و موجی از اتهام و اعتراض



پس از دیدار فائزهٔ هاشمی با فریبا کمال آبادی یکی از مدیران جامعهٔ بهاییان ایران که به اتهام واهی به ۱۰ سال زندان محکوم شده و پس از هشت سال به مرخصی کوتاهی آمده بود سیلی از اتهامات (منحرف، نفوذی، فتنه انگیزی، هنجارشکنی، جلب حمایت خارجی)، برچسب‌ها (همنشینی با کفار و نجس‌ها و سر برهنگان، حمایت از گروه‌های خلاف دین و مذهب، عمل شرم آور، عمل ضد انقلابی و ضد مکتبی) واعتراضات مقامات سیاسی و دستگاه‌های تبلیغاتی حکومتی به سوی فائزه روان شده است.
جمعی از بازاریان نیز خواستار محاکمهٔ وی شده‌اند. این اعتراضات همصدا و دسته جمعی (تقریبا همهٔ خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های پیروی ولایت و نزدیک به نهادهای نظامی) که در واقع بیان دشمنی دیرینهٔ روحانیون شیعه و اسلامگرایان با بهاییان ایرانی است انواع برخوردهای با این دین و پیروانش را در ایران معاصر نمایان می‌سازد. این رویداد البته ابزار مناسبی برای سنجش مدارا و تساهل در جامعهٔ ایران هم هست.

واکنش سیاسی
بلافاصله بعد از انتشار عکس این دیدار بسیار عادی میان دو همبند حملات به رئیس مجمع تشخیص مصلحت اوج گرفت (فرصتی برای حملات جناحی پدید آمد) و در واکنش به این حملات، اکبر هاشمی رفسنجانی با نوشتن متنی کوتاه و انتشار آن در روزنامهٔ جمهوری اسلامی این عمل وی را تقبیح کرد: «فائزه اشتباه بدی کرده و باید آن را تصحیح و جبران کند.» (۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵) او برای محافظت از هم جناحیانش بلافاصله نظر غالب فقهای شیعه را در مورد بهاییان تکرار کرد: «فرقه ضاله بهاییت یک فرقه استعمار ساخته و منحرف است که همیشه با همین انحراف شناخته شده و ما همیشه از این فرقه تبری جسته و می‌جوییم.» (همانجا)
این نظر البته یک نظر فقهی یا تاریخی نیست بلکه موضع گیری یک دین سازمان یافته در برابر رقیب دینی خود و نوعی تبلیغات دینی بوده است. روحانیت شیعه می‌خواهد بازار دین به طور انحصاری در اختیار خود آن باشد و رقبا را به طرق مختلف تحقیر و حذف کرده است: از فشار بر حکومت قاجار برای کشتار بابیان و بهاییان تا از نجس خواندن آن‌ها در دوران پهلوی و چس از به دست گرفتن قدرت نیز از محروم کردن اهل دیگر ادیان و حتی سنیان از حقوق ابتدایی خویش تا سلاخی کشیشان (دیباج و میکائیلیان)، و از اعدام صد‌ها بهایی تا زندانی کردن مسیحیان تبشیری. این رقابت البته به دین یهود و مسیحیت و بهاییت ختم نمی‌شود بلکه علیه مسلمانان سنی و حتی علیه خود شیعیان در جریان بوده است.
اما فائزه به دلیل فشارهای چند سال اخیر حکومت از این چارچوب‌ها فرا‌تر رفته و نه تنها به نصیحت پدر گوش نمی‌دهد بلکه بر اخلاقی و انسانی بودن عملش تاکید می‌کند: «من دیدن خانم کمال‌آبادی رفتم به دلیل اینکه هم‌بندی من بود و شش ماه با هم زندگی کردیم و بعد از هشت سال برای پنج روز مرخصی آمده و این دیدار خیلی چیز عادی و معمولی و مسئله پیش‌پاافتاده‌ای است.

حیوان که نیستیم. در زندگی در دوران‌های مختلف یک چیزهایی وجود دارد که یک سری وظایف اخلاقی و انسانی را بر دوش آدم می‌گذارد و یکسری ارتباطاتی را برقرار می‌کند… من با این‌ها آشنایی که نداشتم و قبل از زندان با جامعه بهایی هیچ ارتباطی نداشتم. جمهوری اسلامی درواقع با زندانی کردن من، سبب این آشنایی و ارتباطات و سبب باز شدن دریچه دیگری در زندگی من شد. بار‌ها گفته‌ام من این زندان را خیلی دوست داشتم و بسیار تجربه گران‌بهایی برای من بود. خیلی چیز‌ها آنجا یاد گرفتم، خیلی چیز‌ها را متوجه شدم و این هم یکی از ارتباطاتی بود که آنجا ایجاد شده بود.» (کفتگو با یورونیوز، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵) جمهوری اسلامی همیشه از پرداخت هزینه برای اعمال خود سر باز زده است. مقامات متوجه نیستند که افرادی که به دلایل سیاسی زندانی می‌شوند دیگر بالضروره آداب اعضای کاست حکومتی را رعایت نمی‌کنند.
مصلحت سیاسی دولت تدبیر و امید
واکنش سیاسی دیگر موضع گیری مشاور روحانی در برابر این دیدار بود. بر اساس این نوع مصلحت اندیشی سیاسی فائزه در این عمل به عواقب آن توجه نداشته و این کار کمکی به بهاییان و ایرانیان نمی‌کند. (حسام الدین آشنا، به نقل از تابناک، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۵) چند دهه است که اعتراض به نقض حقوق زنان، اقلیت‌های دینی و قومی، دانشجویان، وکلا، و اهل فرهنگ با همین منطق به حاشیه رانده شده است. اصلاح طلبان دیروز و اعتدال گرایان امروز به زنان و بهاییان می‌گویند اعتراض به سرکوب هر روزهٔ شما موجب فشار بر جناح میانه روی حکومت می‌شود در حالی که جناح میانه رو از فرصت بودن در قدرت هیچ استفاده‌ای برای استیفای حقوق آن‌ها نکرده است.
صدور احکام شبه فقهی
عصبانیت نسبت به این دیدار تا حدی بوده که مکارم شیرازی که از وی با عنوان مرجع یاد می‌کنند خواستار تحت تعقیب قضایی قرار دادن فائزه صرفا به اتهام دیدار با یک فرد می‌شود. او اتهام را «تقویت دشمنان اسلام و دشمنان نظام» دانسته و این امر را از نظر شرعی جرم محسوب و قابل تعقیب اعلام می‌کند. (ایسنا، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۵) این فتوای جدید از فتوای سنتی روحانیون شیعه مبنی بر نجس بودن بهاییان فاصلهٔ بسیار دارد. روحانیون شیعه با به دست گرفتن قدرت از فقه سنتی گذر کرده و بر اساس فقه حکومتی فتوا می‌دهند.
در فقه سنتی بهاییان نجس هستند و با آن‌ها دست نمی‌توان داد و غذایشان را نمی‌توان خورد اما دیدار با بهاییان منع فقهی ندارد. اما در فقه حکومتی دیدار نیز عنوان حرام شرعی پیدا می‌کند. البته رئیس قوهٔ قضاییه با این دیدگاه کاملا همراه نیست و از تهدید فائزه به تعقیب قضایی تا این مرحله خودداری می‌کند: «ما به عنوان دستگاه قضایی در جایی ورود می‌کنیم که عنوان مجرمانه پدید آید و اگر این هنجارشکنی به حد عناوین مجرمانه برسد برخورد قاطع خواهیم کرد.» جالب‌تر از این فتوا‌ها و احکام، فتوای رئیس سازمان بسیج است که می‌گوید «کسی که با بهاییان دوستی می‌کند خودش بهائی است.»
البته اولین واکنش اعتراض آمیز روحانیون به دیدار فائزه به یکی از اعضای فهرست امید برای مجلس خبرگان یعنی هاشم بطحایی تعلق داشت: «ارتباط دوستانه با اعضای فرقه ضاله بهائیت خیانت به اسلام و انقلاب است.» (تسنیم ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵) او در پاسخ به پرسش حکم شرعی این دیدار به تکرار نظریهٔ توطئه در این باب می‌پردازد: «بهائیت در واقع ساخته و پرداخته انگلیس است. انگلیس برای اینکه به مکتب تشیع-که بدون تعصب راه اسلام، قران و پیامبر اکرم است- آسیب برسانند، بهائیت را تولید کردند.» (همانجا)
ایشان در ادامه بهاییت را به شعبده بازی، استفاده از مواد مخدر، رقاصی و شراب خواری در مجالس خود متهم می‌کند: «در فرقه بهائیت شب‌ها جلسات و محافلی دارند که با شعبده‌ها اذهان مردم را اشغال می‌کنند و غیر حقیقت را حقیقت نشان می‌دهند و اعتقاد دارند که آخوند‌ها از بهشت و جهنم نسیه صحبت می‌کنند ولی ما بهشت و جهنم نقد داریم و شیعیان را ترغیب می‌کنند تا در محافل آن‌ها شرکت کنند… اعضای فرقه بهائیت در این محافل خود نوشابه‌ها، چای و یا غیر آن را مورد استفاده قرار می‌دهند و حالت بنگ به آن‌ها دست می‌دهد. آن‌ها منقلی را پر از ذغال افروخته می‌کنند و از نظر آن‌ها شکاف‌هایی که در این ذغال‌ها است، آن‌ها متقابلا منظره‌ای از سیب و گل و گیاه را در این منقل ادعا دارند که مدعی هستند بهشت است… در این محافل زنان و مردان دست جمعی می‌رقصند و شراب مصرف می‌کنند و باکی از هیچ چیزی ندارند.» (همانجا)
اینکه یک ادعای تاریخی بی‌پایه و اساس (رقیب من ساختهٔ دست دشمن است) چه ربطی به شریعت دارد و این گونه داستان سازی‌ها بر چه اسنادی اتکا دارند پرسشی است که فقهای شیعه از پاسخ به آن سرباز می‌زنند.
واکنش امنیتی اصلاح طلبانه
جناح اصلاح طلب که در چند سال اخیر تلاش دارد هر گونه شائبهٔ دوری از ارزش‌ها و گفتمان‌های نظام را بزداید به سرعت تلاش می‌کند رفتار و گفتار فائزه درمورد بهاییان را خطرناک و غیر مسئولانه معرفی کند.
روزنامهٔ اعتماد در برابر این دیدار‌‌ همان رهیافت امنیتی دیگر بخش‌های حکومت را تکرار می‌کند: «بهاییت اساسا از نظر ما نه یک دین است و نه یک مذهب و نه حتی یک جریان اجتماعی ملی بلکه به گمان ما این تشکیلات فرقه‌ای از اساس با توطئه خارجی تاسیس شد و طی ده‌ها سال گذشته خود را با حمایت دولت‌هایی مشخص، به صورت یک دین در دنیا عرضه کرد و با بهره‌برداری از فرصت‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی برخی جوامع، توانست جای پایی در آن کشور‌ها پیدا کند و اکنون بخش تشکیلاتی آن برای جمهوری اسلامی به مثابه یک فرقه و سازمان ضدامنیتی تلقی می‌شود که مقر آن در اسراییل است و باید از ارتباط تشکیلاتی بهاییان با دشمن اصلی اسلام و مسلمین، نگران بود.» (۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۵)
یاداشت نویس اعتماد از دوست امنیتی‌اش (عبدالله شهبازی که کارمند مرکز مطالعات و پژوهش‌های سیاسی وابسته به وزارت اطلاعات است) نقل قول می‌کند که «هیچ دولت دارای حق حاکمیت نمی‌پذیرد که بخشی از شهروندانش از سازمانی که مرکزیت آن در بیرون از مرز‌هایش مستقر است تبعیت اکید کند.» (همانجا)
با این استدلال همهٔ کاتولیک‌های سراسر عالم جاسوس واتیکان و همهٔ مسلمانانی که در کشورهای غربی زندگی می‌کنند جاسوس عربستان سعودی یا مصر یا ایران هستند چون آن‌ها از نظر دینی از دستگاه روحانیت در واتیکان، الازهر، قم یا مکه و مدینه تبعیت می‌کنند. این نکته البته در مورد بهاییت که یک دین ایرانی است صدق نمی‌کند. همچنین خلط صرف وجود پرستشگاه اهل یک دین در یک کشور با وفاداری سیاسی به دولت آن از کالاهایی است که فقط در مغازهٔ نیروهای امنیتی قابل فروش است. جالب است که نویسنده خود به این نگاه امنیتی‌اش و تعارض آن با نگاه دینی و اخلاقی واقف است: «اما مگر می‌شود پیامدهای منفی چنین اقدامی را در نظر نگرفت و صرفا بر اساس ظاهر دین و مبانی اخلاق اقدام کرد؟» (همانجا)
نویسندهٔ این یادداشت با اتکا به موضع امنیتی و غیر حقوقی نظام در برابر یک دین که به قول وی «هرگونه ارتباط تشکیلاتی میان فرقه بهاییت در ایران با سازمان اصلی آن در اسراییل را جرم تلقی می‌کند و برخی از این عناصر تشکیلاتی را به دلیل ارتباط با دشمن، مجرم می‌شناسد» (همانجا) فائزه را به دلیل بی‌توجهی به این موضوع در عین بودن عضوی از حاکمیت ملامت می‌کند. او از رقبای سیاسی اصلاح طلبان می‌خواهد که این اقدام فائزه را به حساب اصلاح طلبان نگذارند. البته برای این فاصله گذاری و حفظ کرسی‌های اصلاح طلبان در دولت و مجلس حقوق شهروندی افراد کاملا به زیر قالی فرستاده می‌شود.
از: رادیو فردا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر