فیروزه رمصان زاده ، کیهان لندن
شمار ایرانیان مقیم آمریکا منتشر نشده اما حضور یک و نیم تا دو میلیون ایرانی در این کشور تخمین زده میشود.در این میان، فرزندان ایرانیان مقیم آمریکا پس از گذشت چند دهه از حضور پدر ومادرها در این کشور، اندک اندک، هویت و فرهنگ ایرانی خود را فراموش میکنند و نمیتوانند از این هویت فاصله نگیرند.
اما آیا این نسل از ایرانیان مهاجر در آمریکا میتوانند همهی فرهنگ ملی خود را کنار بگذارند و به صورت کامل، پذیرای فرهنگ جامعه میزبان شوند؟
تردیدی نیست که جمعیتها، سازمانها و انجمنهای مدنی میتوانند شرایط را برای حفط و تقویت فرهنگهای ملی و اقلیتی این نسل از ایرانیان مهاجر فراهم کنند. به این ترتیب، رابطه میان ایرانیان نسل دوم و سوم با فرهنگ میزبان و نیز فرهنگ سرزمین مادری یا پدریشان تقویت خواهد شد.
مانا خرازی، یکی از ایرانیانی است که در خردادماه ۱۳۶۳ در شهر تهران به دنیا آمد، در کودکی با پدرو مادرش به آمریکا مهاجرت و در این کشور رشد کرد و در شهر اتلانتا در رشته روابط بین الملل تحصیل نمود. او که هم اکنون ساکن شهر نیویورک است سازمانی را اداره میکند با عنوان «اتحاد ایرانیان بیرون مرز».
این سازمان به ایرانیان نسل دوم و سوم کمک می کند تا به دوگانگی فرهنگی و هویتی خود غلبه پیدا کنند. به گفته او، در سال ۲۰۰۴ بود که این سازمان ازسوی دو دانشجوی ایرانی راهاندازی شد.
مانا خرازی میگوید: «در آن زمان، جوانان نسل دوم و سومی که اینجا بزرگ شده بودند احساس کردند به سازمانی احتیاج دارند تا ایرانیهای مقیم این کشور که با یکدیگر اختلاف دارند یا در مورد مسائل مهم با یکدیگر در ارتباط نیستند، بتوانند در مورد این مسائل صحبت کنند یا درباره همه حوزهها با یکدیگر بیشتر هماهنگی داشته باشند.»
رییس سازمان اتحاد ایرانیان بیرون مرز میافزاید: «در سال ۲۰۰۴، این دانشجویان یک کنفرانس بینالمللی برگزار کردند که در آن، تمام افرادی که فعالیتهای آنها به ایران مرتبط بود حضور داشتند از چهرههای آکادمیک گرفته تا برخی از هنرمندان. نخستین کنفرانس در دانشگاهی در شهر بوستون برگزار شد. از آن زمان تا کنون، بانیان سازمان اتحاد ایرانیان بیرون مرز هر دو یا سه سال یک کنفرانس برگزار میکنند.»
پس از برگزاری این کنفرانس بود که بانیان سازمان «اتحاد ایرانیان بیرون مرز» متوجه شدند ایرانیان ساکن آمریکا نیاز زیادی به پرداختن به مسائل فرهنگی خود دارند و از همین رو از آن زمان تا به حال، چندین برنامه برای جوانان ایرانی اجرا کردهاند. همچنین چندین اردو برای دانشآموزان ایرانی دبیرستانی و مدارس راهنمایی برگزار کردهاند.
خرازی در این زمینه توضیح میدهد: «در این کمپها به مسائل مربوط به هویت نوجوانان و جوانان زیاد پرداختیم. با بسیاری از بچهها که صحبت میکردیم متوجه شدیم بسیاری از آنها اعتماد به نفس ندارند، برای مثال برخی از این بچهها در ایالتی بزرگ شدهاند که ایرانیها در اقلیت هستند و ایرانی زیادی نمیشناسند. بعضیها با فامیل خود رابطه دارند. برخی از آنها هم به ایران رفت و آمد میکنند. بعضی از آنها تا به حال ایران نرفتهاند و یا مادر یا پدر غیر ایرانی دارند و فارسی بلد نیستند. این بچهها تجربههای متفاوتی دارند، ولی جایی را ندارند که بیایند و با یکدیگر در مورد مسائلی صحبت کنند که بر آنها تاثیرگذار است. برای مثال، برخی از آنها در مدرسه محل تحصیل خود به نوعی تحت فشار روانی هستند. بسیاری از ایرانیهایی که اینجا بزرگ نشدهاند به آنها که اینجا بزرگ شدهاند میگویند تو که ایرانی نیستی، یعنی احساس هویت و ایرانی بودنشان را از آنها میگیرند. از سوی دیگر زبان فارسی آنها که اینجا بزرگ شدهاند قوی و کافی نیست.»اردوی سازمان «اتحاد ایرانیان بیرون مرز» به مدت دو هفته برگزار میشود. مانا خرازی توضیح میدهد که ما به پدر و مادرها میگوییم در طی دو هفته خیلی کم میتوانیم به بچههای آنها فارسی یاد بدهیم ولی در این دو هفته میتوانیم تلاش کنیم که به یادگرفتن زبان فارسی علاقه پیدا کنند که خودشان بعداً بروند و فارسی یاد بگیرند. با توجه به اینکه بعضی از آنان به مدرسه عادی زبان فارسی میروند ما با چند مدرسه زبان فارسی در ارتباط هستیم. کارکنان این مدارس، تجربههای مثبتی دارند اما بعضی از آنها نیز تجربه منفی دارند، مثلا در مورد دانشآموزانی که زبان فارسی برای آنها مسالهای شده و فکر میکنند که چون فارسی خوب بلد نیستم پس ایرانی نیستم یا بعضی از این دانشآموزان پدر ایرانی و مادر غیر ایرانی دارند یا برعکس، به همین دلیل به آنها فارسی یاد نمیدهند و بعد از دوران دبیرستان، اگر بخواهند در دانشگاه زبان فارسی یاد بگیرند برایشان خیلی سخت است. با توجه به همه این مشکلات، اگرچه ما در دو هفته اردوی خودمان وقت نداریم که به آنها فارسی یاد بدهیم ولی میتوانیم راجع به مسائل هویتی صحبت کنیم. آنها بعدا خودشان میروند دنبال یادگیری زبان فارسی، مثلاً پدر و مادری آمدند گفتند بچه من داره شاهنامه یاد میگیره یا بچهام میگوید میخواهم در مدرسه کلاس فارسی بردارم یا کلاس رقص ایرانی بردارم یا بروم یک ساز ایرانی یاد بگیرم.
مانا خرازی در مورد هزینههای مربوط به اردوی تابستانی این سازمان میگوید: «وقتی برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ این کمپ را اجرا کردیم هزینه آن بسیار کم بود و فقط ۵ روز بود، حالا شده دو هفته و قیمتش هم ۱۴۰۰ دلار است. البته برای ورود علاقمندان شرکت در این کمپ، هم بورس و هم کمک هزینه داریم. همچنین سعی میکنیم از سازمانهای دیگر هم کمک بگیریم. هر سال تابستان، یک دانشگاه را انتخاب میکنیم و در آنجا برنامه میگذاریم. امسال تابستان، این کمپ نزدیک لس انجلس است و بچهها از همه جا پرواز یا رانندگی میکنند که به آنجا برسند. در آنجا بچهها از سراسر آمریکا میآیند، بعضی از آنها از کشورهای دیگر میآیند، برای مثال ۴۰ تا بچه با هم با یک هواپیما میآیند و ما از فرودگاه با اتوبوس به محل اردو منتقلشان میکنیم.»
مانا خرازی در مورد هزینههای مربوط به اردوی تابستانی این سازمان میگوید: «وقتی برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ این کمپ را اجرا کردیم هزینه آن بسیار کم بود و فقط ۵ روز بود، حالا شده دو هفته و قیمتش هم ۱۴۰۰ دلار است. البته برای ورود علاقمندان شرکت در این کمپ، هم بورس و هم کمک هزینه داریم. همچنین سعی میکنیم از سازمانهای دیگر هم کمک بگیریم. هر سال تابستان، یک دانشگاه را انتخاب میکنیم و در آنجا برنامه میگذاریم. امسال تابستان، این کمپ نزدیک لس انجلس است و بچهها از همه جا پرواز یا رانندگی میکنند که به آنجا برسند. در آنجا بچهها از سراسر آمریکا میآیند، بعضی از آنها از کشورهای دیگر میآیند، برای مثال ۴۰ تا بچه با هم با یک هواپیما میآیند و ما از فرودگاه با اتوبوس به محل اردو منتقلشان میکنیم.»
بانیان سازمان «اتحاد ایرانیان بیرون مرز» در کمپهای تابستانی به این نسل از ایرانیان، کمک میکنند در مورد این مسائل هر طور که دوست دارند با هم صحبت کنند و هر طور که میخواهند برای خود معنا کنند.
به گفته مانا خرازی، زبان یا فرهنگ برای این نسل، بسیار مهم است، برنامههای سنتی، موسیقی و تاریخی برای آنها مهم است، چون احساس ایرانی بودن را به آنان منتقل میکند. البته برخی از این بچهها درمدرسه یا شهر محل زندگیشان به خاطر اینکه ایرانی هستند تجربههای منفی داشتهاند. در مورد این مسائل هم کمک میکنیم که با هم و با ما صحبت کنند.
وی میافزاید، همچنین ما بر روی رابطه پدر ومادرها با مدیران مدارس کار میکنیم و اینکه آنها چه نقشی در این ارتباطات و در این تکنولوژی و محیطی که زندگی میکنند دارند.
کارکنان سازمان «اتحاد ایرانیان بیرون مرز» پس از ارتباط با فرزندان ایرانیان نسل دوم و سوم متوجه شدند افرادی که حتی در شهرهایی دارای اقلیت کم ایرانی زندگی میکنند همانند خانوادههای مقیم کالیفرنیا دارای تجربههای تبعیض بسیاری بودهاند به این خاطر که ایرانی هستند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و قطع روابط سیاسی میان دو کشور، هیچ مدرسه دولتی از سوی دولت ایران در این کشور فعالیت نمیکند اما مدارس ایرانی غیر دولتی که از سوی ایرانیان مقیم این کشور اداره میشوند تا حدودی به حفظ هویت و فرهنگ ایرانی فرزندان ایرانیان ساکن در این کشور کمک میکنند.
در سال ۲۰۱۳ سازمان «اتحاد ایرانیان بدون مرز» یک برنامه جدید را در دستور کار خود قرار داد. به این ترتیب که با مدیران مدارس فارسی در آمریکا ارتباط گرفت و آنان را به یک سمپوزیوم دعوت کرد. مدیران چند مدرسه فعال که رابطه مثبتی با جامعه ایرانی دارند و از این حیث موفق هستند در آن سمپوزیوم به مسائل و مشکلات در این زمینه پرداختند. برخی از این مدیران، پدرومادرهایی هستند که در این کشور بزرگ شدهاند اما بیشتر این مدیران و آموزگاران در ایران تدریس کردهاند و شناخت چندانی در مورد تجربه بچههای ساکن آمریکا ندارند.
به گفته مانا خرازی، در بسیاری از موارد، پدر و مادرها میگویند بچه من تجربه بدی در مدرسه زبان فارسی داشته و مایل به ادامه یادگیری زبان فارسی نیست و میخواهند بدانند که چقدر زبان فارسی به این بچهها یاد میدهیم. ما به آنها میگوییم که تمام برنامههای ما به زبان انگلیسی است چرا که تدریس زبان فارسی در دستور کار ما نیست. اتفاقاً چند نفر از بچههای داخل کمپ در چند سال اخیر از ایران آمدهاند یا اینکه تازه از ایران آمدهاند و اولین بار است که به مدرسه آمریکایی میآیند یا بچههای ایرانی- آمریکایی که اولین بار است در اردوی ما شرکت میکنند. بعضی از آنها از کشورهای دیگر به اردوی ما میآیند مثل ترکیه، کانادا یا استرالیا اما در خود اردو همه برنامهها را به زبان انگلیسی برگزار میکنیم. بچههای تازه وارد را که انگلیسی بلد نیستند به آن کمپ منتقل میکنیم که بچههایش انگلیسی بلدند، مثلا بچه ایرانی داشتیم که فقط زبان آلمانی میدانست یا بچه ایرانی که فارسی فقط بلد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر