رضا . ط. جلودارزاده
قدیمترها میگفتند، بسیاری از آدمیان در طول زندگی خود «کودکی» را دوبار تجربه میکنند. ظاهرا علم جدید هم این گفته را تأیید میکند! یک بار به جبر و طبیعت و باردیگر به فرتوتی و خرفتی.
اینکه یکی مانند آیت الله احمد جنتی به ریاست مجلس خبرگان برسد از نظرگاه نگارنده ابداً مهم نیست! نه زیاده جای عجب دارد نه حتی درخور توجه بسیار است؛ گو اینکه این رخداد، مهم تلقی شده در محافل سیاسی _ مطبوعاتی و حتا مردم کوچه و بازار با عنایت به گفتهها و شنیدهها و نوشتههای بسیار در شبکههای اجتماعی.
مهم نیست از آن رو که در این مجلس هیچ قرار نبود شق القمری صورت گیرد و یا اتفاق خاص دیگری انجام پذیرد. با توجه به واقعیتهای موجود. ترکیب مجلس خبرگان با ردصلاحیتهای گسترده و تنها با تأیید صلاحیت ۱۶۶ تن از میان ۸۰۱ نفر شرکت کننده برای ورود، پیش از انتخابات از سوی همین آقای رییس فعلی مشخص شده بود. با مقداری تفاوت که با آرای مردم این بالانس میتوانست موجبات آن تغییرات شود اما در اصل ترکیب و داستان هیچ تغییر ماهوی را نمیتوانست نشان دهد.
اینکه همواره انتظار و همچنان عرف سیاسی هر انتخابات جمعی حکم میکند که نفر نخست لیست انتخاباتی و آنکه با فاصله بسیار و پرمعنا بر صدر فهرست منتخب نشسته شایستهتر است که بر صدر مجلس بنشیند و قدر ببیند و روح و پیام انتخابات را درک کند، سخن حقی است اما این انتظار مردود است از آن رو که نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی هیچگاه نتوانسته چنین رویکردی را دستکم در یکی دو دهه اخیر به نمایش درآورد. این یک رویه شگفت نیست. همواره چنین بوده است. همین که هاشمی توانست علیرغم ردصلاحیت های گسترده یاران بسیار خود به غیر از دو، سه تن، از میان معتمدان سفارشی، تعدادی را یارگیری کند و به حدود ۳۴ تن برساند تا احمد جنتی از میان ۸۸ تن مهرههای دستچین شده، تنها ۵۱ رأی را نصیب خود کند به نظر این یک موفقیت مطلوب است.
نگارنده اما موفقیت عظیمتر مردم را در همین انتخاب شگفت در مکانت دیگری میداند! انتخابی که نه بر اساس شایستگی و لیاقت، نه بر اساس دانش و یا تجربه و هرچیز دیگری از این قبیل تنها با رویکردی کودکانه و با لجبازی سیاسی به ویژه با مردم تهران صورت گرفت. و این یک موفقیت بزرگ است برای مردم آگاه و همدل و همرای، به ویژه تهرانیهای یکپارچه و یکدست.
اینکه آنان توانستند در یک انتخابات تشریفاتی با آن همه زد و بند و قبض و قفلهای قرون وسطایی و توتالیترنشان شورای نگهبان، انحصارگران متصلب را دچار اشتباهی بزرگ کنند. نمیشود با یک قلاب ماهیگیری ساده آن هم در یک برکه کم آب و بر روی یک تخت سنگی کج و معوج در انتظار صید شاه ماهی بود. در یک بازی که هم داور و هم سرداور و هم کمک داور و هم مسوول برگزارکننده آن تنها یک نفر است نمیتوان در انتظار پیروزی بود. کما اینکه همان یک نفر برجای مانده در ته لیست میشود قهرمانبازی!
اینکه هر دو سوی جریان زین پس _ هم مردم و هم بسیاری از این روحانیان متصلب و پرمدعا _ جایگاه، پایگاه و همچنان قدرت خود را بر روی صفحه شطرنج سیاست بهدرستی شناختند. مردم دانستند در یک بازی انتخاباتی، هرچند دست چین شده و تزئینی میتوانند با حضور دقیق و آگاهانه خود و با آرای معنادارشان به مقدار زیادی بسیاری از معادلات انحصارگران متصلب را به هم بزنند. اینکه آنان میتوانند به قدرت همبستگی و همنوایی خود پی ببرند و دو تن از شاخصترین نیروهای جریان استبداد را از ورود به یک کانون تصمیم ساز اما مهم مانع شوند. اینکه بیش از ۵۱ تن از شیوخ پرمدعا را که سالیان درازی است خود را همه جوره قیم و والی بی چون و چرای مردم میدانستند آنچنان دچار سرگیجه سیاسی کنند تا آنان سوی یک لجبازی کودکانه سوق داده شوند. نتیجه آنکه امروز در جبهه سیاسی متشکله در یک سو، مردمی سنگر گرفته و قرار گرفتهاند، آگاه، دقیق اما بیاعتماد و ناراضی و در سوی دیگر آقایانی که به غلط تا پیش از انتخابات ۷ اسفند میپنداشتند برای همیشه قیم و آقا و سرور مردماند. هر دو سو به جایگاه و پایگاه خود پی بردند. مردم به قدرت و توانایی خود اگرچه با کمترین ابزار و در یک زمین بازی ناهموار و از آن سو یک جریان سنتی پرسابقه اما کم اعتبار در این سالها با کارنامهای مردود؛ که مردم دیگر برای جایگاه و نظر آنان تره هم خرد نمیکنند.
انتخاب احمد جنتی اگرچه برای لایههای تحتانی هواداران این جریان شاید یک پیروزی تلقی شود اما آگاهان سیاسی و بیش از آن از سوی بزرگترهای عاقل اما کم تعداد خود آن جریان به روشنی دریاقته شد که انتخاب احمد جنتی به هیچ عنوان نه از سر اقتدار و یا بینش سیاسی عقل گرایانه و یا چهره بودن بل تنها از نشانههای یک استیصال عمیق سیاسی، بی رمقی و تهی شدن انبانشان از کمترین پایگاه مردمی است که جای زمینه سازی منطقی و ابتیاع یک بستر گفتمانی دوسویه و پیمایش عاقلانه در یک خیابان دو طرفه مانند دیوانهها امروز در برهوت یک بیابان بیآب و علف تنها بوق میزنند و نفس کش میطلبند که این نه تنها جای هیچگونه افتخاری نیست بلکه موجبات شرمندگی و خجالت یک صنف باسابقه و پردامنه است.
انتخاب احمد جنتی به عنوان رییس مجلس خبرگان اگرچه موجبات بازیابی روحیه خموده جریان انحصارگرا شده است اما آنان خود به خوبی میدانند این جنبش فارغ از زودگذر و بادکنکی بودن آن، تنها یک سرپوش پوشالی است بر واقعیتهای یک زخم کهنه و دردناک و تلخ پیدا و پنهان در بیرون. اینکه بیش از پیش نشانههای عمق و امتداد فاصله روحانیان سنتی و محافظه کار را با مردم نمایان کرده است. روند خطرناکی که معالاسف با قدرت و شتاب در حال پیش روی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر