رضا علیجانی
روحالله زم- نامه مهم و تاریخی مهدی کروبی خطاب به حسن روحانی رئیسجمهور، با واکنشهای گستردهای در سطح جامعه شده و به طور فراگیر در لایههای زیرین جامعه مطرح شده است. جدای از گروههای اصولگرا و تندرو که همواره عداوت خود را با «سخن حق» و «مطالبات مردم» نشان دادهاند، برخی از گروهها و افراد نیز که بنا بر «مصالح خود»، ترجیح میدادند با «سیاست سکوت» و «انفعال» با حاکمیت مدارا کنند، در برابر این نامه عکسالعملهایی را در شبکههای اجتماعی نشان دادهاند، اما «رضا علیجانی»، فعال سیاسی منتقد و کنشگر ملی و مذهبی ساکن پاریس معتقد است که نامه مهدی کروبی «افضلالجهاد» است و «سقف مطالبات مردم و مباحث سیاسی را توامان افزایش میدهد.»
این فعال ملی و مذهبی در بخشی از گفتوگوی خود با «سحام» میگوید: «شاید یکی از مسائلی که آقای کروبی به صراحت و شجاعت وارد آن شده، بحث سیاستهای منطقهای حکومت ایران است که ایشان معتقد است به دلیل برخی جاهطلبیها و برتری طلبیها در جهان اسلام در حال هدر دادن سرمایههای مادی و انسانی کشور است.»
مشروح گفتوگوی «سحام» با «رضا علیجانی» فعال سیاسی ملی و مذهبی را با هم میخوانیم:
نظرتان درباره کلیت نامه آقای کروبی چیست؟ و این نامه از نظر شما به چه فصول مهمی اشاره کرده است؟
من فکر میکنم اول باید به این موضوع بپردازیم که چرا آقای کروبی این نامه را داده است. این نامه در واقع دومین کنش سیاسی آقای کروبی در چند ماه اخیر است. کنش اول ایشان «اعلام تمایل برای شرکت در انتخابات» بود و این کنش دوم است و به نظر من هر دو در یک راستا است. ایشان میخواهد در روند امور سیاسی مشارکت داشته باشد، به این ترتیب که مسئله «رفع حصر» از اولویت گروههای سیاسی و از اولویتهای سابق برخوردار نیست و کاهش پیدا کرده و شاید به نوعی آنطور که خانم رهنورد هم یکبار گفتند باید «یادآوری» بشود و شاید خودشان باید اقدام بکنند. کنش آقای کروبی برای شرکت در انتخابات با عکسالعمل تند و غیر اخلاقی آقای خامنهای مواجه شد و تعبیر «نانجیب» را برای محصورین به کار برد. من تصور میکنم آقای کروبی نا امید شده از اینکه پرونده حصر تا زمانی که آقای خامنهای این موضع را دارد، گشوده بشود و در واقع ایشان به کنش بالاتری دست میزند و در واقع به شرایط سیاسی کشور پیام میدهد. در این نامه به نظر من چند نکته مهم است:
یک اینکه ایشان به انتخابات ۸۴ و ۸۸ هر دو میپردازد و اعلام میکند من حاضرم در دادگاهی علنی از عقیدهام دفاع کنم و بگویم چرا در این دو انتخابات تقلب شده است.
دیگری نقد کلی حاکمیت و نقد سیاستهای آقای خامنهای است؛ نقدی که بنا بر بسیاری مصلحت اندیشیهای گروههای سیاسی، مطرح نمیشود و شنیده هم نمیشود. شاید یکی از مسائلی که آقای کروبی به صراحت و شجاعت وارد آن شده، بحث سیاستهای منطقهای حکومت ایران است که ایشان معتقد است به دلیل برخی جاهطلبیها و برتری طلبیها در جهان اسلام در حال هدر دادن سرمایههای مادی و انسانی کشور است. اشاره مستقیم ایشان به «مداخلات ایران در سوریه» است و امیدواریم این خط شکنیای که همیشه آقای کروبی داشته، باعث بشود زبانهای بیشتری در داخل کشور باز بشود که این سیاست جاهطلبانه را نقد کنند.
دیگر اینکه ایشان عبارت «نفوذیهای دشمن» را برای جبهه آقای خامنهای به کار میبرند، عبارتی که خود آقای خامنهای آن را به کار میبرد و به این موضوع مهم میپردازد که این نفوذیهای دشمن بودند که کشور را تا لبه پرتگاه به پیش بردند.
همچنین شورای نگهبان را نقد کردند که نقد خیلی روشنی است و از موضع کسی که دو دوره رییس مجلس بوده و کسی که عضو مجلس تغییر و بازنویسی قانون اساسی بوده و با تمامی سوابقی که ایشان در نظام دارد، کار شورای نگهبان را خیلی عجیب و غریب و غیر قانونی میشمارد.
دیگر اینکه نقد گروههای فشار و تندرویی که ایشان از آن با عبارت «شعبان بیمخ» یاد میکند که باعث شده افرادی را نقد کنند که از ترس به وجود نیامدن مشکلات برایشان، «سکوت» میکنند، میشود گفت آقای کروبی یک نقد تلویحی و در کل دوستانه هم به دولت دارد و به صراحت میگوید «هیچکس نباید به بهانه مصلحت با ظلم همراه شود و یا در مقابل آن سکوت کند و مصلحت خودش را مصلحت کشور تصور کند.» خیلی روشن میگوید «امروز روز سخن گفتن و ایستادن در برابر قانونگریزان است.» من اینجا را که میبینم به یاد نامه و تعبیر نامه مرحوم آیتالله منتظری به آقای خاتمی میافتم.
ایشان با بزرگواری و نگاهی ملی انتخاباتهای ۹۲ و ۹۴ را مورد حمایت قرار میدهد و این دو انتخابات را در برابر سیاستهای آقای خامنهای به تصویر میکشد و میگوید «مردم در انتخاباتهای ۹۲ و ۹۴ کشور را نجات دادند.»
به هر حال من فکر میکنم این نامه را میشود در ادبیات دینی «افضلالجهاد» نامید و امیدوارم که در بالا بردن سطح مطالبات و بالا بردن سقف مباحث سیاسی تاثیر بگذارد، اموری که به دلیل برخی مصلحت اندیشیها، «سقف آنها پایین آمده است.» به طور مثال در رابطه با مسائل هستهای شاهد بودیم که سیاست سکوت به کشور تحمیل شده بود و ضررهای زیادی به کشور تحمیل شد. امیدواریم این سکوت در رابطه با نقد سیاستهای منطقهای ایران باز بشود و تلنگری که آقای کروبی به وجدان عمومی جامعه، سیاستمداران و دولتمردان زدند که «امروز روز ایستادن در برابر قانونگریزان است» و امیدوارم این تلنگر موثر واقع شود.
در سخنان خود اشاره به حمایت آقای کروبی از انتخابات سال ۹۲ کردید و گفتید این نامه در امتداد آن حمایت است. همانطور که میدانید تعدادی از افراد از رای آقای موسوی و آقای کروبی گلایه کردند و گفتند که این اعلام رای دادن، «پروسه انتخابات» و «تقلب» را تایید میکند و … پاسخ شما به این نقدها و منتقدین که از رای دادن موسوی و کروبی ناراحتاند، چیست؟
جنبش سبز یک چتر فراگیری بود که خیلیها را در بر گرفت، ولی رهبران جنبش سبز به هر حال در چارچوب اصلاح نظام حرکت میکردند، جدا از اینکه ما چه نطری درباره این ایده داشته باشیم، آنچه که در این میان مهم است «منافع ملی» است، این منافع ملی گاهی میتواند با مصلحت کشور و با مصلحت نظام نیز همراه شود. اما در این چاچوب آنچه که آقای موسوی و کروبی انجام دادند، یک «شهامت اخلاقی» نیز میخواست، آنان تصورشان این است که جناح آقای خامنهای در حال به «ویرانی» کشاندن کشور و به «پرتگاه» کشاندن جامعه و کشور هستند، بر این اساس است که این رهبران از برجام و توافق هستهای به صورت مستقیم و غیر مستقیم ابراز حمایت کردند و برای اینکه تندروها و آقای خامنهای عقب زده بشوند، از این توافق حمایت کردند. ما اگر سیاست را از منظر «استراتژیک» نگاه کنیم و نه از منظر «ایدئولوژیک»، اینها برای رسیدن به همان «اهداف جنبش سبز» است و ما نیازمند طی مراحلی هستیم. تصورم این است که آقایان موسوی و کروبی تغییر ترکیب مجلس خبرگان را گامی جدی در همان مسیر جنبش سبز میبینند. ما فراموش نکنیم که جنبش سبز هم یک قدم و یک مرحله از «پویش مردم ایران» از مشروطه تا کنون به سمت آزادی و عدالت و رفاه بوده است. بنابر این میتوان تغییر تاکتیک داد و از اشکال مختلفی از حرکت سیاسی بهره برد، ولی باید «اهداف ثابت» داشت و بر اساس آزمون و خطا و بر اساس افزایش تجربه، مرتبا به «پالایش روشها» هم دست زد. من فکر میکنم آقای کروبی و موسوی و خانم رهنورد، علیرغم اینکه خودشان آسیب دیده از انتخابات بودند، اما از آسیب شخصی خودشان به لحاظ روانی و عاطفی، گذشتند و منافع ملی را مدنظر قرار دادند و من فکر میکنم این اخلاقیات به اخلاقیات مرحوم طالقانی، مرحوم سحابی و مرحوم بازرگان نزدیکتر است که نشان میدهند میتوانند از نفع شخصی خودشان به نفع منافع ملی بگذرند تا حرکتهای اصلاحی شتاب بیشتری بگیرد، ضمن اینکه همیشه در گروههای سیاسی برای پیگیری اهداف مشترک ممکن است اختلاف روش پیش بیاید، طبیعی است بخشی از جنبش سبز همچنان به لحاظ عاطفی و به لحاظ تقریبی معتقدند که نباید در انتخابات شرکت کرد، اما نباید این اختلاف تحلیل را، عمده کرد و صفبندی سیاسی را نباید تغییر داد و به هم زد و نباید جای دشمنان اصلی دموکراسی در ایران را با این اختلافات فرعی جا به جا کرد و نادیده گرفته شود. به هر حال آقای کروبی با این نامهشان انگشت را به سمت همان جایی اشاره رفتند که باید میرفتند.
توصیه شما به برخی از اصلاحطلبانی که برای ورود به حاکمیت ناچار به «نرمش قهرمانانه» شدند، چیست؟
جبهه دموکراسیخواهی در ایران، جریانها و جناحهای مختلفی را در بر میگیرد، باید بتوان اختلافات درونی را در جهت اهداف اصلی مدیریت کرد، ولی در این میان من نوعی «آفت» را تشخیص دادم و بیش از دو سال است که مقالات متعددی درباره «پراگماتسم افراطی» و «رئال پولتیک افراطی» نوشتهام. نامه آقای کروبی یک الگو و نمونهای است که شبیه برخی مواضع آقای منتظری است، یادآوری میکند که در سیاست، رئال پولتیک و پراگماتیست مرزهایی هم دارد و «نباید از مرزهای اخلاقی عبور کرد و همه جا مصلحت را بر حقیقت ترجیح داد.» ایشان همانطور که گفتم در ادبیات دینی «افضلالجهاد» انجام داد و کلمه حقی را در برابر «پیشوای ستمگر» مطرح کرد و نشان داد که مشکلات از کجا نشات میگیرد، هر چند ما میتوانیم برای افراد و شخصیتهای مختلف در جایگاههای مختلف در داخل و خارج کشور، داخل نظام و بیرون نظام نقشهای مختلفی قائل شویم و این هیچ اشکالی هم ندارد. من فکر میکنم اقای کروبی به موقع همان حرفی را زد که باید میزد و «شهامت اخلاقی» و «سلامت و صداقت»ی که نشان میدهد و این را قبلا هم در برخورد با زندانیان سیاسی در مقاطع مختلف و خانوادههای آنان نشان داده است که امیدوارم راهگشا باشد و جدا از بحثهای سیاسی، یک «درس اخلاقی و سیاستورزی» در شرایط پیچیده کنونی برای همه داشته باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر