الهه بقراط
کیهان لندن
دولت ترکیه بدون توجه به طنز و روشنگری یان بومِرمان، موضوع را پیگیری کرده و سرانجام بر اساس پاراگراف ۱۰۳ قوانین کیفری آلمان، اردوغان هم به عنوان رییس یک کشور و هم شاکی خصوصی از یان بومرمان به اتهام توهین شکایت میکند.
وقتی طنز، قانون را تغییر میدهد
نقش طنز و کاریکاتور و مرز آن با توهین و بیاحترامی به ویژه از سوی افراطیون و اندیشههای دگم و ایدیولوژیک، اعم از مذهبی و غیرمذهبی، همواره مورد مناقشه بوده است. در قوانین بسیاری از کشورها نه تنها «توهین و بیاحترامی» به زمامداران جرم به شمار میرود، بلکه حتی طنز و کاریکاتور درباره آنها نیز مجازات دارد، از جمله در ایران امروز.
این بحث اما در سالهای اخیر با کاریکاتورهای محمد ابعاد دیگری پیدا کرد و با عملیات تروریستی و قتل فجیع کاریکاتوریستهای مجله «شارلی ابدو» در ۷ ژانویه ۲۰۱۵ در پاریس به نقطهی اوج خود رسید.
اجرای برنامههای طنز و کمدی و به شدت سیاسی، از هزل و هجو تا تحلیل و استدلالهای طنزآمیزی که گاه دهان آدم از منطق گویا و مستند آنها باز میماند، در سالهای اخیر بسیار رواج یافته و هیچ مقام و هیچ دولت و هیچ شخصیت اجتماعی در کشورهای دمکرات نیست که از نقد تند و تمسخر طنزپردازان در امان باشد. گویا آگاهیرسانی و روشنگری همراه با خنده، دامنه و کاربردش به مراتب بیشتر از بحثهای جدیست و جامعه از آنها استقبال میکند. سیاستمداران و شخصیتهای اجتماعی و مردم این سوی جهان به این موضوع عادت کردهاند. حتی گروههایی که زمانی پرداختن طنزآمیز به آنها «تابو» به شمار میرفت، مثلا معلولین و سالمندان، امروزه میتوانند خود به آنچه دربارهشان گفته میشود بخندند چه برسد به شوخیها و طنزهایی که در مرزبندی جدی با نژادپرستی و نفرتپراکنی، اهالی شهرها و کشورهای مختلف، نه علیهِ یکدیگر، بلکه دربارهی همدیگر میگویند.
تابوی شوخی دربارهی مسلمانان و یهودیان و اهالی کشورهای خاورمیانه را در کشورهای غربی البته کسانی شکستند که خودشان مسلمانزاده و یهودزاده هستند و یا تبارشان به آن کشورها میرسد: طنزپردازان ترک، عرب، اسراییلی، ایرانی و این اواخر سیاهپوست و آفریقایی که در این کشورها بزرگ شده و کار و زندگی میکنند.
از خمینی و ایران تا اردوغان و ترکیه
این روزها در آلمان همه جا سخن بر سر طنزپرداز جوان این کشور، یان بومرمان، است. پیش از آنکه به ماجرای وی بپردازم، با هم ماجرایی مشابه را از سال ۱۹۸۷ پی میگیریم. در آن سال، در هشتمین سالگرد انقلاب اسلامی، رودی کارِل، کمدین فقید هلندی که در تلویزیون آلمان برنامهای به نام «اخبارِ رودی» اجرا میکرد، بر اساس جیغ و ویغ زنان پوشیده در چادرهای سیاه در برابر پنجرهای که آیتالله رو به سوی آنها دست تکان میداد، صحنهای را مونتاژ کرد که بلافاصله از سوی رژیم اسلامی ایران و هوادارانش مورد اعتراض قرار گرفت و به یک بحران سیاسی انجامید. رودی کارِل آن زنان محجبه را در برابر آن پنجرهی معروف نشان داد که پستانبندهای خود را به عنوان هدیه به سوی خمینی پرتاب میکنند و او آنها را جمع میکند. یک شوخی ۱۴ ثانیهای! رودی کارل سران همهی کشورها از جمله زمامداران خود آلمان و هلند را هم در برنامهی «اخبارِ» خود دست میانداخت. اما سفیر وقت جمهوری اسلامی، محمدجواد سالاری، بلافاصله با عصبیت تمام به وزارت خارجه آلمان تلفن زد و اعلام کرد که این برنامه «احساسات مذهبی» او را جریحهدار کرده است! البته شاید هم عصبانیت او بیشتر از تغییر موقعیت خودش بوده چرا که دولت وقت ایران بلافاصله سفیر خود را به کشور فرا خواند! دو دیپلمات آلمانی از ایران اخراج شده و کنسولگریهای ایران در هامبورگ و فرانکفورت بسته شدند. پروازهای ایران ایر (هما) به آلمان متوقف و انستیتو گوته در تهران بسته شد. دانشجویان حزباللهی در تهران علیه «آلمان فاشیست» تظاهرات کردند.
شوخی رودی کارِل با خمینی در سال ۱۹۸۷:
کارِل که تهدید به مرگ شده بود، تحت حفاظت پلیس قرار گرفت و از «مردم ایران» پوزش خواست. همین قضیه باعث شد که او اصلا برنامه طنز خود را ببوسد و کنار بگذارد! و این هنوز دو سال پیش از ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ و صدور فتوای قتل سلمان رشدی به جرم نوشتن کتاب «آیههای شیطانی» از سوی آیتالله خمینی بود. شاید زمامداران جمهوری اسلامی که پوزش طنزپرداز آلمانی و نرمش دولت این کشور را دیده بودند، فکرش را هم نمیکردند چنان مقاومت جانانهای در دفاع از ادبیات و آزادی بیان در برابر فتوای قتل یک نویسنده شکل بگیرد.
و اما امسال، اواسط ماه مارس در کشاکش معاملات اتحادیه اروپا به ویژه دولت آلمان با ترکیه درباره سیاست متوقف کردن سیل پناهجویان به سوی قارهی سبز، در یکی از برنامههای تلویزیون هامبورگ به نام Extra3 یک ویدیوی کمدی درباره اردوغان رییس جمهور اسلامگرای ترکیه پخش میشود به نام «اِردُوی، اِردُوا، اِردوغان» (با زیرنویس ترکی). تمام متن این ترانه بر اساس اخباری تنظیم شده که شب و روز از رسانهها پخش میشود: از رویای بازسازی شکوه قلمرو عثمانی و کاخ افسانهای رجب طیب اردوغان و فساد مالی خانوادهاش تا بمباران کُردها و حمایت پنهانی از داعش و محدودیت آزادی بیان و پیگرد و دستگیری روزنامهنگاران در ترکیه. این ویدیو بیشتر برای افکار عمومی آلمان بود که توجه دهد دولت آنگلا مرکل دارد با چنین دولتمردی بر سر پناهجویان معامله میکند.
ترانهی کمدی «اِردُوی، اِردُوا، اِردوغان»:
در این ترانهی کمدی هیچ ادعایی نمیشود که قبلا نه تنها رسانهها بلکه فعالان مدنی خود ترکیه و هم چنین سیاستمداران اروپا دربارهشان بارها نگفته و ننوشته باشند. این ویدیو اتفاقا بسیار جدی است و هیچ ادعای دروغی در آن نشده بلکه فقط واقعیت را با تمسخر و طنز بیان کرده است. به همین دلیل، هم بیان واقعیت و هم طنز آن، بر دولت اسلامگرای ترکیه سنگین آمد.
پس از پخش این ویدیو، دولت ترکیه سفیر آلمان در آن کشور را احضار کرده و به او درباره این «توهین و بیاحترامی» اخطار میدهد و حتی میخواهد که دولت آلمان مانع پخش این ویدیو شود. ویدیویی که بلافاصله بارها در یوتیوب و شبکههای اجتماعی دیگر آپلود شده و بنا به امتیاز بیهمتایی که تکنولوژی ارتباطات با خود به ارمغان آورده، هیچ دولت و هیچ دستگاه سانسوری نمیتواند آن را محو کند.
وزارت امور خارجه آلمان در پاسخ به ترکیه بر آزادی بیان و آزادی هنر در این کشور تأکید نمود و تلویزیون هامبورگ هم به آن اعتراض نه تنها اعتنایی نکرد، بلکه در طنزی دیگر، رجب طیب اردوغان را به دلیل جلب توجه به این ویدیو و بالا بردن شمار کلیکهایش، به عنوان «همکارِ ماه» معرفی کرد!
دو هفتهی بعد، یان بومِرمان، طنزپرداز جوانی که در « ث د اف zdf» یکی از تلویزیونهای دولتی آلمان برنامهای به نام Neo Magazin Royale دارد، این حرکت و بیتحملی دولت ترکیه و رییس جمهورش را مورد نقد قرار داد و در دفاع از آزادی بیان و طنز، خواست به او و دولتش حالی کند که ویدیویی که پخش شده طنز است و نه توهین. به همین دلیل در یک شعر هجو و توهینآمیز که بر اساس قوانین کنونی آلمان امکان پیگیرد آن وجود دارد، خطاب به اردوغان میگوید که اینهایی که الان دارم میخوانم، توهینآمیز است و کسی حق ندارد آنها را به عنوان طنز پخش کند. بومرمان با زیرکی در حالی که هجویات توهینآمیز خود را تا آخر میخوانَد، لابلای آن به حاضران در سالن و تماشاگران تلویزیون تأکید میکند که همه اینها توهین است و قابل پیگیرد قانونی است و کسی حق ندارد اینها را درباره کسی از جمله سیاستمداران داخلی یا خارجی بگوید. وی توضیح میدهد، اما آن ترانهی کمدی که از تلویزیون هامبورگ پخش شد و رییس جمهوری ترکیه به خاطرش سفیر آلمان را احضار کرد و خواستار حذف آن و تنبیه سازندگانش شد، توهین و بیاحترامی نیست بلکه طنز است.
یان بومرمان تفاوت بین طنز و توهین را توضیح میدهد
دولت ترکیه بدون توجه به طنز و روشنگری یان بومِرمان، موضوع را پیگیری کرده و سرانجام بر اساس پاراگراف ۱۰۳ قوانین کیفری آلمان، اردوغان هم به عنوان رییس یک کشور و هم شاکی خصوصی از یان بومرمان به اتهام توهین شکایت میکند. برنامهی بومرمان از وبسایت کانال «ث د اف» و همهی شبکههای مربوط به آن حذف میشود. بحث بالا گرفته و دولت آلمان در برابر یک تصمیمگیری مهم قرار میگیرد که نهایتا به موافقت با پیگیری حقوقی ماجرای بومرمان میانجامد ولی مهمتر از آن، بازنگری دولت در پاراگراف ۱۰۳ است که در ادامه توضیح خواهم داد.
توهم دولت اسلامگرای ترکیه
آنگلا مرکل صدراعظم آلمان پیشتر در گفتگویی با اردوغان این شعر را «آگاهانه توهینآمیز» توصیف کرد، و منظورش این بود که طنزپرداز آلمانی آگاهانه از کلام توهینآمیز استفاده کرده تا تفاوتش را با طنز نشان دهد. اما برخی آن را به سود اردوغان تفسیر کرده و گفتند که حتی صدراعظم آلمان هم اعتراف کرده که آن شعر توهینآمیز بوده است. اگر چنین میبود، از یک سو مرکل در بیانیهای که روز ۱۵ آوریل در برابر خبرنگاران خواند، تلاش نمیکرد آن موضع را شفاف و روشن بیان کند و از سوی دیگر مژدهی لغو قانونی را نمیداد که اردوغان به آن متوسل شده است!
صدراعظم آلمان در بیانیهی خود با تأکید بر مناسبات دوستانهی بین دو دولت ترکیه و آلمان، و تأکید بر اینکه ما خواستار رعایت مبانی «دولت حقوقی» از دوستان خود نیز هستیم، بر «اصل برائت» تأکید و خاطرنشان کرد که تصمیم دولت آلمان برای اجازه دادن به پیگیری این قضیه توسط قوه قضاییهی این کشور، به معنای پیشداوری و یا محکومیت طنزپرداز آلمانی نیست بلکه تأکید بر اصول «دولت حقوقی» است که بر حقوق بنیادی مانند آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی هنر و آزادی مطبوعات بنا شده است.
مرکل گفت که قدرت و بنیهی دولت حقوقی از این آزادیها سرچشمه میگیرد که خود پایههای پلورالیسم و دمکراسی را تشکیل میدهند. او توضیح داد که در این تصمیم، وزارت امور خارجه، وزارت کشور، وزارت دادگستری و اداره نخستوزیری مشارکت داشتند. او به تکرار بر اصل تفکیک قوا، استقلال قوه قضاییه و پلورالیسم عقیدتی تأکید نمود و در پایان اعلام کرد که پاراگراف ۱۰۳ قانون کیفری آلمان درباره حفاظت از حرمت سران کشورهای خارجی از آنجا که دیگر «غیرضروری» است، پس از تنظیم لایحهای توسط دولت و تصویب آن در پارلمان، حذف خواهد شد. لغو این قانون برای سال ۲۰۱۸ پیشبینی شده است.
پیگیری شکایت اردوغان با استناد به پاراگراف ۱۰۳ به اجازهی دولت آلمان نیاز داشت اما برای پیگیری شکایت وی به عنوان شخص خصوصی نیازی به این اجازه نیست.
یان بومرمان طنزپرداز جوانی که اردوغان هم به عنوان رییس کشور و هم شاکی خصوصی از او شکایت کرده است.
پیشینهی استفاده از پاراگراف ۱۰۳
نمیتوانیم از این پاراگراف سخن بگوییم و به پیشینهی استفادهی آن توسط محمدرضا شاه پهلوی نپردازیم. روزنامهی «زوددویچه تسایتونگ» در گزارشی از فردی به نام «محمدرضا اعلم Aalam» نام میبرد که اینک تقریبا ۸۰ ساله است و در دوران جوانی عضو «کنفدراسیون» بود که طیفی از مخالفان رژیم شاه را در بر میگرفت. به نوشتهی این روزنامه و بر اساس گفتههای این فعال سیاسی در پنجاه سال پیش، وی در دسامبر ۱۹۶۷ با استناد به پاراگراف ۱۰۳ قانون کیفری آلمان و «توهین به نهادها و نمایندگان یک کشور خارجی» به دادگاه کارلسروهه احضار میشود. از همین رو این بند از قانون کیفری آلمان به «پاراگرافِ شاه» نیز معروف است.
«محمدرضا اعلم»، تبعهی ایران، در سال ۱۹۵۸ به آلمان آمد و در سال ۱۹۶۷ که دیدار معروف محمدرضاشاه و ملکه فرح از آلمان صورت میگرفت، به نوشتهی این روزنامه، وی یکی از پنج عضو رهبری «کنفدراسیون» بود و مسوولیت برگزاری دو تظاهرات بزرگ علیه شاه را در هامبورگ و مونیخ بر عهده داشت. بزرگترین تظاهرات اما روز ۲ ژوئن ۱۹۶۷ در برلین و همزمان با ورود شاه و ملکه به اپرای آلمان برای تماشای اپرای «نی سحرآمیز» روی داد که به کشته شدن دانشجویی به نام «بنو اونه زورگ» انجامید که پس از ۴۰ سال معلوم شد پلیسی که به وی شلیک کرده بود، جاسوس آلمان شرقی بوده است (مجله اشپیگل اسناد آن را منتشر کرد و کیهان لندن نیز دربارهی آن نوشت).
به هر روی، «اعلم» که نه طنزپرداز بود و نه آلمانی، بلکه تبعه ایران و عضو سازمانی متشکل از مخالفان شاه بود و از پاراگراف ۱۰۳ هم هیچ اطلاعی نداشت، در دادگاه حاضر میشود و تظاهر میکند که زبان آلمانی بلد نیست تا وکیل وی دعوا را فیصله دهد. به گفتهی این فرد، همان احضاریه تنها نامهای بود که وی از دادگاه مربوطه دریافت کرد. شکایت، بدون آنکه او از چند و چون آن با خبر باشد، منتفی شد. ظاهرا وکیل «اعلم» به او گفته است کمپینی که آن زمان علیه این پاراگراف تشکیل شد و به گفتهی وی «هزاران تن» از آن پشتیبانی کردند، سبب عدم پیگیری این شکایت شد. اما آن پاراگراف باقی ماند تا پس از چندین دهه، رجب طیب اردوغان به آن استناد کند.
طنز، قانون را تغییر میدهد
مجله اشپیگل روی جلد و گزارش ویژهی خود را به قضیهی بومرمان اختصاص داده است
مجازات توهین به سران کشورهای خارجی بر اساس این قانون حداکثر سه تا پنج سال زندان و یا جریمهی نقدی به دنبال دارد. این در حالیست که به دلیل تأکید یان بومرمان در برنامهاش بر این نکته که او میخواهد به اردوغان تفاوت بین توهین و طنز را نشان بدهد و در هر سطری که از هجویهی اردوغان میخواند توضیح میدهد که اینها هجو و توهین است و کسی حق ندارد اینها را نه تنها علیه سران کشورهای خارجی بلکه دربارهی هر شهروند دیگری بگوید، از نظر حقوقی در مرزی دو پهلو و البته بس هنرمندانه قرار میگیرد. او میگوید اینها را نباید گفت و با این کار، آنچه را مجاز نیست بگوید، میگوید!
تأکید آنگلا مرکل به عنوان رییس دولت، در بیانیهاش بر «دولت حقوقی» و بنیادهای آن مانند آزادی بیان، آزادی هنر، آزادی اندیشه و آزادی رسانهها، نشان از آن دارد که قوه قضاییهای هم که بر این اساس بنا شده است، اگر پیگیری شکایت به قوت خود باقی بماند، این همه را فدای اردوغان نخواهد کرد که همه اینها را در کشور خود زیر پا میگذارد.
اینک یان بومرمان که در روزهای اخیر در صدر اخبار آلمان قرار گرفته، تحت حفاظت پلیس قرار دارد و در فیس بوک خود اطلاع داده که همه برنامههای خود را از جمله در تلویزیون به مدت یک ماه لغو کرده و قصد دارد سری به کره شمالی بزند تا در آنجا بیشتر درباره آزادی هنر و مطبوعات به او توضیح بدهند!
در این میان، کانال دولتی «ث د اف» که بومرمان برنامهاش را برای آن تولید میکرد اعلام کرده است با تمام توان از طنزپرداز خود از همه نظر از جمله حقوقی حمایت خواهد کرد. اعتراض به تصمیم دولت آلمان که اجازهی پیگیری حقوقی شکایت اردوغان را صادر کرده در حالی ادامه دارد که اتفاقا چنین رسیدگیای میتواند به سود آزادی بیان و بیآبرویی بیشتر کسانی تبدیل شود که فکر میکنند میتوانند دامنهی سانسور خود را به کشورهای دیگر نیز گسترش دهند. اردوغان اصل را بر پیروزی خود در این شکایت گذاشت و به فکرش نرسید که گذشته از این پیگیری حقوقی که ممکن است در پایان به زیان او تمام شود، افکار عمومی پیشاپیش به این نتیجه رسیده است که وقتی او در برابر انتشار یک طنز در یک کشور دیگر چنین واکنش نشان میدهد، وای به حال آزادی بیان و طنزپردازان در خود ترکیه!
در عین حال، بدون این طنز کسی به این فکر نمیافتاد که پاراگراف ۱۰۳ قانون کیفری آلمان بیمورد و غیرضروری است و باید لغو شود. به این ترتیب، طنزپرداز جوان آلمانی نه تنها بر اساس آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی هنر و آزادی رسانهها قابل دفاع است، بلکه از نظر روشنگری درباره تفاوت طنز و توهین و همچنین ایجاد یک تحول حقوقی نیز قابل دفاع است. میتوان طنز وی را نپسندید، اما آنچه او کرد نه تنها جرم و قابل مجازات نیست بلکه سبب بازنگری در قانون این کشور به سود آزادی بیان شد و نام او را با آزادیهای «دولت حقوقی» پیوند زد.
۱۶ آوریل ۲۰۱۶
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر