اکبر گنجی
رادیو فردا
جمهوری اسلامی رژیمی دیکتاتوری است که به نحو سیستماتیک حقوق بشر را نقض میکند. قوه قضائیه مستقل رکن رکین نظام دموکراتیک است که از مردم در برابر تجاوز رژیم سیاسی دفاع میکند. دخالت خودسرانه رژیم سیاسی در زندگی مردم، سلطه نامیده میشود. آزادی، آزادی از دخالت خودسرانه نظام سیاسی است.
جمهوری اسلامی قدرت مطلقه را به ولی فقیه واگذار کرده تا سبک زندگی مردم را به مردم به زور تحمیل کند. آن سبک زندگی را به قانون تبدیل کردهاند و قوه قضائیه با کمک نظامیان آنها را به همگان تحمیل میکند.
مجازاتهای کیفری، همان مجازاتهای کیفریی است که اعراب پیش از اسلام برساختهاند و پیامبر اسلامی با اندکی اصلاح آنها را برای مردم آن زمانه «امضا» کرده است. اما آن قوانین متعلق به اجتماعات قبیلگی، برای دوران معاصر کافی نیست، به همین دلیل مجازاتهای بسیاری تحت عنوان مجازاتهای بازدارنده به قانون مجازات اسلامی افزودهاند.
خامنهای در مرداد ۸۸ صادق لاریجانی (متولد ۱۳۳۹ نجف) را به ریاست قوه قضائیه منصوب کرد تا سرکوب شدید جنبش سبز و بازداشت شدگان را عملی سازد. صادق لاریجانی همیشه گفته است که کل قوه قضائیه و دادگاهها تابع منویات مقام معظم رهبری قرار دارند. تبدیل دادگاهها به دادگاههای فرمایشی دربار سلطان یکی از خدمات صادق لاریجانی به خامنهای بوده است.
مسأله حقوق بشر
صادق لاریجانی ضمن دفاع از مجازاتهای خشنی چون قصاص، سنگسار، ارتداد، تازیانه، و دیگر حدود فقهی، به شدت به حقوق بشر تاخته و آن را تحت عنوان حقوق بشر غربی رد کرده و میکند.
به عنوان نمونه در ۲۸ خرداد ۹۳ در سیمای جمهوری اسلامی گفت:
«عدهای با عناوین حقوق بشر وارد این موضوعات میشوند ولی ما در بحث قصاص و اجرای حدود کوتاه نمیآییم و از بحثهای حقوق بشری واهمهای نداریم... ما کشوری هستیم که انتخابات زیاد داشتیم اما متهم میشویم به عدم رعایت حقوق بشر و دموکراسی. ما یک مساله دیگر با غرب داریم. آنها زیربنای اعتقادی ما را قبول ندارند و میخواهند ارزشهای خود را به ما القا کنند چه دلیلی دارد که ما اینها را بپذیریم؟».
لاریجانی تأکید کرد که حقوق بشر و آزادی به معنای غربیاش را نمیتوانیم بپذیریم. او زمانی- در تقابل با سخنان حسن روحانی- از وظیفه حکومت برای بردن اجباری مردم به بهشت دفاع کرد. اما بعد که مورد نقد شدید قرار گرفت، در توجیه مدعایش گفت که ما نظام لیبرال دموکراسی نیستیم، بنابر این همه قوا باید امکاناتشان را «برای رشد فضایل اخلاقی و مبارزه با فساد» به کار برند. حکومت باید با مروجان بدحجابی برخورد کند. لاریجانی فساد را به «بیبند و باری» تقلیل داده و آن را «اضرار به غیر» به شمار میآورد. ۸ سال «غارت ملی» دوران احمدینژاد مورد حمایت تمام عیار خامنهای وشورای نگهبان را فراموش کرده است.
صادق لاریجانی در ۱۵ مرداد ۹۳ گفت که اعلامیه جهانی حقوق بشر به «کاغذ پاره» تبدیل شده است. او با استناد به فاجعه غزه، حقوق بشر را تحت عنوان پدیده «غربی» و «سکولار» رد کرد و گفت: «موضوع حقوق بشر اسلامی یک موضوع تجملی نیست و موضوع حقوق بشر سکولار غرب باعث به وجود آمدن این جنایات در کشورهای مختلف شده است. حقوق بشر غرب برای دفاع از مسلمین هیچ چیزی ندارد باید سازماندهی و ساز و کاری بین المللی برای دفاع از حقوق جمعیت میلیاردی مسلمین داشته باشیم».
لاریجانی با افتخار میگوید: «غرب فکر میکند نظام قضایی ما به دلیل اینکه مبتنی بر شرع است میخواهیم آن را پنهان کنیم اما ما به این نظام قضایی افتخار میکنیم و از قصاص و حتی رجم [سنگسار] نیز ناراحت نیستیم».
او از تفکیک جنسیتی در کلیه ادارات دفاع کرده و میگوید نباید از اتهام ارتجاع و عقب ماندگی بهراسیم، چرا که «جلوگیری از اختلاط زن و مرد در محیط کار به دلیل پیامدهایش اهمیت دارد و یک ارزش تلقی میشود». لاریجانی «احکام امضایی» یا برساختههای اعراب پیش از اسلام را «ارزشهای مبتنی بر نصوص دینی» قلمداد کرده و میگوید که نباید از اجرای آنها خجالت کشید. سپس میافزاید: «معتقدیم پرهیز از اختلاط زن و مرد به معنی برتری دادن مردان به زنان نیست و نباید فریب گرایشهای فمنیستی را خورد…دفاع از جداسازی محیط کار یک نمونه از ایستادگی بر ارزشهای الهی است».
صادق لاریجانی مخالف اعلامیه جهانی حقوق بشر است. منتها گمان میکند با «غربی»، «سکولار» و «فمنیستی» نامیدن این حقوق، به طور منطقی و فلسفی مخدوش بودن آنها را اثبات کرده است.
دشمنی با روشنفکران و اتهام زنی به آنان
صادق لاریجانی دشمن روشنفکران است. همیشه آنان را، به جای نقد، مورد حمله قرار داده و حتی وقتی کم میآورد، به آنان اتهام میزند. به عنوان نمونه او در ۱۰/۳/۹۱ در جلسهٔ مسئولان عالی قضائی گفته است: «مصلحت امت اسلام در تبعیت از ولایت فقیه است و در طول تاریخ تا کنون هیچ فقیهی کشور را نفروخته است اما از میان روشنفکرانی که همواره خواهان کمرنگ شدن و حذف اسلام از زندگی و راه و حرکت مردم ایران بودهاند کسانی کشور را فروختهاند.» . این مدعای باطل را در مقاله «وطنفروشی روشنفکران و وطنخواهی فقیهان!» نقد و رد کردهایم.
فقه، دکان و مغازهای است که او را به قدرت رسانده است. به همین دلیل روشنفکر کوبی و فقه فروشی شغل اوست. وقتی هاشمی رفسنجانی، حسن خمینی را «علامه» نامید، صادق لاریجانی خطاب به هاشمی رفسنجانی گفت:
«آیا واقعاً شما تشخیص دهنده علامه هستید؟ کسانی که این حرفها را میزنند آیا قادر به فهم دقیق متون معمولی کتب حوزوی هستند؟ آیا میتوانند ظرایف کتابهایی مثل وسایل و کفایه شیخ انصاری را فهم کنند؟ آیا تحقیقات محقق نائینی، محقق عراقی، و محقق اصفهانی را در مییابند با این وضع اینها علامه تشخیص دهنده میشوند؟ اینها بازیگری است، اینها استهزاء حوزههای علمیه است، اینها خندیدن به شعور مردم است».
مخالف با نظارت بر رهبری
صادق لاریجانی در ٢٣ آذر ۱۳۹۴ نظارت مجلس خبرگان رهبری بر ولی فقیه را رد کرد و گفت:
«متاسفانه گاهی از قول برخی افراد و شخصیتها چنین حرفها و چنین توقعاتی را مینویسند و مطرح میکنند؛ که انتظارش نمیرود چون علیالقاعده باید به نص قانون اساسی واقف باشند. نظارت مجلس خبرگان بر رهبری مانند این است که بگوییم که افراد در مقام تقلید از مراجع، چون باید شرایطی همچون (اعلم بودن یا مجتهد مطلق بودن) یا عدالت را در مرجع تقلید احراز کنند، پس بر وی نظارت دارند! سخنی که بطلان آن روشن است. چون وظیفه مقلد تشخیص ویژگیها و صفات مرجعیت است. خلاصه آنکه آنچه در قانون اساسی آمده است» تشخیص «صفاتی خاص یا فقدان آن در رهبری است و تشخیص، تلازمی با نظارت ندارد».
این مدعای نادرست صادق لاریجانی را در مقاله «خامنهای، خدای اشاعره» نقد و رد کردهایم.
در آرزوی رهبری از طریق سرکوب سلطانی
صادق لاریجانی میداند که اگر مطیع محض خامنهای باشد و اوامر سلطانی او را عیناً به اجرا بگذارد، یکی از نامزدهای احتمالی جانشینی او خواهد شد (رجوع شود به مقاله «آینده رهبری جمهوری اسلامی پس از مرگ خامنهای»).
لاریجانی نقش بسیار مهمی در سرکوبهای سالهای پس از جنبش سبز داشته است. پس از اعتراضهای انتخابات ۸۸، چند هزار تن بازداشت، شکنجه و به زندانهای بلند مدت- در دادگاههای فرمایشی- محکوم شدند. دهها تن هم توسط نیروهای نظامی در خیایانها کشته شده و سه تن هم در زندان زیر شکنجه کشته شدند.
رهبران جنبش سبز- به فرمان خامنه ای- بیش از ۵ سال است که در منازلشان زندانی شدهاند. صادق لاریجانی درباره حبس غیر قانونی و عدم محاکمه موسوی و کروبی و رهنورد در ۱۰ دی ۱۳۹۳ گفت که فتنه ۸۸ توطئه دولتهای غربی برای براندازی جمهوری اسلامی بود. سپس از رحمت و صبر ولی فقیه سخن گفت: «در جریان فتنه شاهد تسامح، صبوری، رحمت و در عین حال استواری و صلابت مقام معظم رهبری بودیم. متاسفانه معاندان نظام رفتار رئوفانه مقام معظم رهبری در آن جریان را پررنگ نمیکنند در حالی که رهبر معظم انقلاب صبورانه و پدرانه فرصتهای بینظیری را در اختیار سران فتنه گذاشتند تا آنان به آغوش نظام باز گردند اما فتنه گران از این فرصت استفاده نکردند و موجب هتک حیثیت نظام اسلامی شدند».
رئیس قوه قضائیه رهبران جنبش سبز را به «خیانت» متهم کرد و گفت میگویند قوه قضائیه میترسد سران فتنه را محاکمه کند، برای اینکه هیچ مدرکی علیه آنان ندارد. سپس شجاعانه گفت: «دستگاه قضایی بسیار مقتدرتر از این است که از محاکمه سران فتنه خوفی داشته باشد».
اما این شجاعت به سرعت فرو نشست و تأکید کرد به دلیل «اظهار نظرهای صریح برخی عوامل فتنه درباره اینکه گفتهاند اصلا نتیجه محاکمه برایشان مهم نیست و آنان تریبونی میخواهند که حرفهای خود را بزنند»، دادگاه سران فتنه برگزار نمیشود. و اگر هم بشود، «دادگاه جای درد دل کردن سران فتنه و سخن پراکنی و تحریک عواطف مردم نخواهد بود و این افراد در دادگاه باید از خود و عملکردشان دفاع کنند و پرونده این افراد نیز به اندازه کافی مملو از موارد اتهامی است».
لاریجانی و سودای رهبری
صادق لاریجانی به عنوان یکی از آمران اصلی نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران، سودای رهبری دارد. در انتخابات خبرگان رهبری هفتم اسفند، کاندیدای استان مازندران است. استان مازندران ۴ نماینده در مجلس خبرگان رهبری خواهد داشت. ۸ نفر نامزد برای این استان تأیید صلاحیت شدند: ۱- صادق اردشیر لاریجانی. ۲- سید صادق پیشنمازی. ۳- سید رحیم توکل. ۴- علی اکبر سیفی کناری. ۵- نورالله طبرسی. ۶- محمد حسن گلی شیردار. ۷- علی معلمی. ۸- الله وردی مقدسی.
با توجه به خطر حذف صادق لاریجانی، الله وردی مقدسی به نفع صادق لاریجانی کناره گیری کرد.
لیست نامزدهای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای استان مازندران: ۱- نور الله طبرسی. ۲- صادق لاریجانی. ۳- علی معلمی. ۴- علی اکبر سیفی مازندرانی.
با وجود ۷ نامزد، اصلاح طلبان و اعتدالیون و دیگر نیروهای همراه آنان هنوز امید دارند که بتوان از طریق رأی اعتراضی صادق لاریجانی را حذف کنند. آنها همه را به مشارکت در انتخابات دعوت میکنند و به شرکت کنندگان میگویند، اگر به ۴ نفری رأی دهند که صادق لاریجانی جزو آنان نباشد، او حذف خواهد شد.
اگر اصلاح طلبان و اعتدالیون موفق شوند و صادق لاریجانی رأی نیاورد، رأی ندادن به صادق لاریجانی، معنای نمادین بسیاری خواهد داشت. لاریجانی نماد «سرکوب سلطانی» است. او نماد مجازاتهای کیفری خشن (سنگسار، قصاص، تازیانه، قطع دست، و...) جوامع قبیلگی قبل از اسلام است. مخالفان داخل کشور میگویند که نه به صادق لاریجانی، نه به خامنهای و ولایت فقیه و حکومتی است که به نام اسلام جنایت میکند. به نظر آنها، نشان دادن اعتراض و دموکراسی خواهی، راههای گوناگونی دارد، به زیر کشاندن نمادهای «استبداد دینی» یک راه نمایش اعتراض و دموکراسی خواهی است.
شرم بر آن ایرانی که خود را مسلمان می نامد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر