صفحات

۱۳۹۴ بهمن ۷, چهارشنبه

با من نباشی حذف می شوی ، هر که باشی!


ناصر مهدوی

یکی از بدخیم ترین مشکلات روحی انسان این است که گونه ای تربیت شود، که به تدریج خود را مالک عالم دانسته و طوری رفتار کند که گویی همه باید تابع فرمان او باشند و با سلیقه وی منطبق شوند، که اگر اینگونه نشد، هر که باشد، چه کسانی که پیشتر دوست بودند و چه آنهایی که به زعم وی دشمن هستند از سر راه برداشته می شوند تا به جای انطباق چنین فردی با واقعیت، واقعیت باید با ذهن او منطبق باشد و در صورت عدم انطباق حذف خواهند شد.
این بیماری اگر در خانواده پیدا شود، زندگی خانوادگی را تلخ می کند حتی اگر در اشرافی ترین وضعیت قرار داشته باشند. اگر در اجتماع و فرهنگ پیدا شود راه گفتگو را مسدود می کند و به جای تحمل و همکاری و مشارکت، آتش جنگ و کشمکش را شعله ور می سازد. و اگر در سیاست و در اندیشه حاکمان و مدیران ارشد جامعه ای پیدا شود، در آن صورت وای بحال مردم آن جامعه که اگر در قوطی کبریت کوچک سلیقه و اندیشه حاکمان قرار نگیرند مثل آب خوردن محروم و حذف می شوند.
استالین با همین رویکرد و جهان بینی می گفت اگر واقعیت با من منطبق نباشد، وای به حال واقعیت.
برای همین است که امام سجاد از خداوند می خواهد که دنیا را آنگونه که هست در چشمان وی آشکار کند نه آنگونه که ایشان دلش می خواهد و امام علی از همین روی است که صورت به خاک می ساید و از شر ابلیس ناله سر می دهد، که مبادا دچار این آفت جان شکاف گردد. و برای همین مولوی می گوید:
ای بسا ظلمی که بینی در کسان

خوی تو باشد در ایشان ای فلان
اندر ایشان تافته هستی تو

ز نفاق و ظلم و بدمستی تو
چنین فردی است که در خفا و در عیان فریاد می زند: وقتی با من منطبق نباشی هر که باشی حذف می شوی، هر که باشی…
از خدا بخواه تا جهان را آنگونه که هست بشناسی و نسبت اخلاقی با آن بر قرار کنی؛ ما مالک عالم نیستیم، فقط عضو کوچکی در آنیم که اگر عشق بورزیم می مانیم و اگر طغیان و سرکشی کنیم، می میریم…
منبع: کانون تلگرامی نشان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر