صفحات

۱۳۹۴ دی ۱۳, یکشنبه

روزنامه بهار بخاطر انتشار مقاله « واهمه زوال قدرت » توقیف شد



           بهار
یک مقام قضایی گفت: توقیف روزنامه «بهار» شب گذشته به مسئولان وزارت ارشاد و مدیرمسئول این روزنامه اعلام شد.
این مقام قضایی در گفت‌وگو با ایسنا، با اعلام توقیف روزنامه «بهار» با شکایت مدعی‌العموم گفت: روز گذشته (12 دی ماه) روزنامه مذکور مطلبی را با عنوان «واهمه زوال قدرت» منتشر کرد که برای آن پرونده‌ای به اتهام تبلیغ علیه نظام تشکیل شد.




متن مقاله بشرح زیر است :
واهمه زوال قدرت‎ 

تصویری که این روزها از دین به جامعه بشری ارائه می شود نمایشی خوفناک و پر از ابهام و راز است که آثار آن فقط وحشت افزایی فراگیر در میان ملل و جوامع انسانی و ایجاد بدبینی نسبت به دین مداری نیست بلکه اهداف شوم دیگری را تعقیب می کند تا ضمن سست کردن پایه های خداباوری و دین ورزی شیوه نوینی از رویکردهای اخلاقی و اجتماعی به بشریت تحمیل نموده و اجباری را در اندیشه ها پدید آورد و یا به نوعی القاء نماید تا هر کس به خرد خود بپذیرد که تحت سلطه قرار گیرد.

اگر زمانی استعمار گران برای استیلا یافتن به جنگ متوسل شده و بر ملتهای ضعیفتر مسلط می شدند اکنون به این نتیجه رسیده اند تا ملتها را در وضعیتی قرار دهند که خود خواهان استعمارشدن شوند. آنان بنیان دین را هدف قرار داده و با راه انداختن جنگ میان ملل مسلمان و همچنین ایجاد وحشت از اسلام و مسلمانان در میان سایر ملل بویژه اروپا توانسته اند تا حدودی به مقصود خود نزدیک شوند. پروژه ای بسیار خطرناک و در عین حال حساب شده و بر اساس طرح و برنامه مبتنی بر مطالعات جامعه شناسانه و روانشناسانه در حال اجراست و مقدمه آن تئوری نفوذ است.

شکی نیست که امپریالیسم در صدد نفوذ و متعاقب آن چیرگی فرهنگی و اخلاقی و تغییر سبک زندگی است و آنچه که آمریکا در ایران تعقیب می کند و به آن امید بسته همین تئوری نفوذ است که متاسفانه با توجه به غفلتهایی که میشود باید گفت امیدش واهی نبوده و اگر به درستی عمل نشود در دامی که گسترانیده گرفتار خواهیم شد. استراتژی آمریکا در رابطه با نفوذ مختص انقلاب اسلامی و جامعه ایران نیست و نشانه ها حاکی از آن است که نظام استکباری برای تسلط بر همه جوامع برنامه ریزی نموده و به نوعی در پی همان نظم نوین جهانی و تسلط خود بر جهان است. ابزارهای متعدد و متفکرینی را هم به استخدام درآورده و با مدیریتی پنهان آرام آرام در حال رخنه و نفوذ و گسترش سلطه خود بر دیگران است.

نفوذ دشمن در لایه های مختلف اجتماعی و بخصوص فرهنگی و زایل کردن اخلاقیات در میان بشریت و مخصوصاً هدف قرار دادن جوانان و بیشتر زنان تازگی ندارد و در هر دوره ای با شکل و شمایل متفاوتی مورد توجه سلطه گران بوده و در جوامع مذهبی تلاش بیشتری از سوی نظام سلطه انجام گرفته و البته بدلیل ساختار اعتقادی دینداران کمتر موفق شده است و در میان شیعیان نتوانسته تمام و کمال پروزه نفوذ را اجرایی کند.

عدم توفیق آنان هم بخاطر انسجام مبانی اعتقادی مکتب تشیع و دستورات لازم الاجرای مذهبی و نیز هشیاری ائمه شیعه و بزرگان دین است. اولین و اصلی ترین سد راه نفوذ، قرآن کریم و تعالیم عالیه و همه جانبه کتاب آسمانی و الهی مسلمانان و معجزه بزرگ پیامبر خاتم (ص) و هشدارهای مکرر و روشنگرانه پیامبر رحمت است که متصل به منبع فوق بشری وحی الهی و اشراف کامل بر راه رستگاری و نجات بشر می باشد. قرآن کریم مکرر خطر نفوذ را یادآور می شود و بیدار باش می دهد. راه مقابله با نفوذ در تعبیر قرآنی قبل از هر چیز پالایش درونی و دوری از منکرات و ایمان و عمل صالح و مسئولیت شناسی در قبال یکدیگر و جامعه است.

هر چند تز تفرقه بینداز و حکومت کن هنوز هم کارایی دارد اما قبل از آن باید نفوذ صورت گیرد و در بطن و متن جامعه در سطوح مختلف و در زمینه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، علمی و دانشگاهی و در میان نخبگان و مسئولین جا باز کند و عادی شود.

نفوذ به خودی خود انجام نمی گیرد مقدماتی می خواهد و زمینه هایی طلب می کند.

اول) ایجاد اطمینان در طرف مقابل

دوم) امید واهی دادن به زندگی بهتر و خلاصی از تنگناها

سوم) بالا بردن توقعات و ایجاد امید کاذب

چهارم) حریص کردن جامعه

پنجم) غلبه بر فضای سیاسی کشور

ششم) غبار آلود کردن جو اجتماعی و اخلاقی و سیاسی

هفتم) سیطره بر اندیشه حاکمیت

هشتم) سرمایه گذاری بر روی متعصبین و ایجاد بحثهای کلامی

علیرغم تشخیص درست استراتژی جدید آمریکا برای نفوذ عده ای نتوانستند واقعیت را درک کرده و در مسیری حرکت کنند تا سد راه باشند و ناخواسته به مهره آمریکا تبدیل شدند. آنچه امروز در ایران در حال رخ دادن است نگران کننده و مأیوسانه است. در طراز بالای جامعه و در حاکمیت و بخصوص میان فقیهان و روحانیت مشکل پدید آمده است. بدون توجه به اینکه جامعه در معرض خطر جدی است و کارزار بیهوده فقیهان موجب غفلت از جوانان و آینده می شود یکدیگر را متهم می کنند و تا حد فحاشی و تهمت زدن پیش رفته اند و از یکدیگر برائت می جویند.

گروهی خاص که پیشتر مورد عتاب امام بودند امروزه یاران امام را مورد تهاجم قرار داده و با کنار نهادن اخلاق و ادب و با بی شرمی، حرمتی برای هیچکس قائل نیستد و بی محابا بیت امام و نوه امام را شماتت می کنند. اشتباهی که سال ۸۸ مرتکب شدند و به عمد و از روی حسد و کین خواهی و انتقام گیری بدون در نظر گرفتن مصالح نظام و منافع ملی بزرگان انقلاب و یاران امام و زجر کشیدگان اوایل انقلاب را که در میان موج ترورها و اوج تحریمها و شدت جنگ و ویرانی مدبرانه امور را مدیریت کردند و ملت را سرافرازانه از بحرانهای بزرگ رهاندند در زندان و حبس و حصر انداختند و شخصیتهای موجه مورد عنایت مردم را از بیان و تصویر محروم و ممنوع نمودند و همه این جنایتها را برای حمایت از دزدان و گردنکشان بی ادب و تهی از سابقه روشن و غارتگران بیت المال انجام دادند.

فقیهان و روحانیتی که از احمدی نژاد و دولتهای فساد و بحران آفرین نهم و دهم حمایت کردند باید پاسخ ملت را بدهند. برخی هنوز هم از احمدی نژاد حمایت می کنند. واقعاً چه کسانی باید در زندان و یا در حصر باشند. دلسوختگانی چون موسوی و کروبی و یا پایداری چی های هتاک و بی ادب و خشونت گرا؟ فقیهانی که خشونت را تئوریزه می کنند و بر اساس رای و نظر آنها مریدان مسلحشان جامعه را بسوی خفقان و ناامنی و ترس و وحشت می برند هیچ فکر کرده اند که به مهره آمریکا برای نفوذ تبدیل شده اند.

تاسف از آن است که فقیهان و روحانیونی که باید متولی امر هدایت جامعه باشند و بر اساس دستورات صریح دینی و الزامات منافع ملی و تلاش برای تثبیت نظام و تحقق بخشیدن به شعارها و اهداف انقلاب و امید دادن به مردم و نشان دادن چهره رحمانی از اسلام عزیز و پرهیز از خشونت در کلام و عمل و پرهیز از بحثهای بی حاصل کلامی و فقهی مآل اندیش و در فکر توده مردم باشند متن جامعه را میدان مبارزه فرض کرده اند و هل من مبارز سر می دهند.

در این میدان کارزار فقاهتی که اخیراً و درحاشیه ثبت نام نامزدهای خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی جنگ کلامی و فقهی در گرفته است عده ای مانند صدر اسلام که آیا جلد قرآن حادث است یا قدیم! به جان هم افتاده اند و پروپاگاندای سیاه بر اساس تبلیغات گوبلزی دروغهای وقیحانه و بی شرمانه سیاسی را برای فریب افکار عمومی آغاز کرده اند تا با دادن اطلاعات جعلی و جهت دار افکار عمومی را علیه مخالفین فکری خود بسیج نمایند. اما آیا تا کنون از این تبلیغات سیاسی دروغین طرفی بسته اند و نتیجه مثبتی جز نفرت روزافزون ملت و خستگی و نا امیدی مردم گرفته اند. برچسب زدن به منظور برانگیختن وحشت یا تعصب مردم بر علیه یک گروه فکری مخالف حقیرانه و از روی استیصال انجام می گیرد که در آن خود را نیازمند به بحث استدلالی با مخالفین نمی بینند و اساساً هیچ استدلالی ندارند فلذا به دروغ و استهزا و هتاکی و فحاشی و کارتون سازی روی می آورند. خود را در پس شعارهای فریبنده و توخالی بنام دین و مذهب پنهان می کنند و با آنکه به هیچ مبنای اخلاقی معتقد نیستند از ارزشهایی همچون شرافت، دین، بشردوستی، حقوق بشر، ارزشهای خانوادگی، آرمانهای بلند اسلامی و…… سخن می رانند.

آیا مشی آنان که شیخ کزازی و سید حسن نصراله را نوه واقعی امام می دانند و بر نوه امام سید حسن خمینی می تازند و یا آیت الله هاشمی را راس فتنه می دانند و از تعابیری چون فتنه اکبر! استفاده می کنند نشان نمی دهد که در میان این عده تفکر آمریکا نفوذ کرده است؟ آیا آمریکا جز این می خواهد که عده ای و آن هم در حاکمیت بر این روش طی طریق کنند؟ آیا آنچه از ۸۸ به این سو از سوی این جریان مرموز و بی اصالت علیه پاکان و خادمان ملت صورت پذیرفته و در هر مجالی و در هر محفلی در شیپور جهل و جاهلیت دمیدند و آنان را فتنه گر نامیده و در حصر و زندان انداختند محقق شدن نفوذ نبود؟ اکنون هم همان روش را دنبال می کنند و فتنه ای که از آن حرافی های بسیار می کنند ذاتی خود آنهاست و در عین فتنه گری دیگران را فتنه گر می خوانند. اگر استکبار بدنبال راه نفوذی در نظام است باید اذعان کرد که متاسفانه با این حرکات از سالها قبل نفوذ کرده است و امروز ثمره آن را بهره برداری می کند.

اعمال قدرتی که از سنخ قدرت تفکر نباشد به جزم اندیشی منجر می شود و جزم اندیشان مرتجع به دلیل ایدئولوژی معیوب از استدلال روی گردانند و به مهمل بافی و لاجرم استفاده ابزاری از دین روی می آورند و با راه انداختن نمایشهای مضحک و متکی به قدرت نظامی و مدد گرفتن از نیرنگهای سیاسی سعی می کنند همچنان در قدرت باقی بمانند.

اصل قصه همین قدرت است که می خواهند به هر نحو ممکن و هر نوع خطری هم که مردم و نظام را تهدید کند حفظ شود و خود را در قدرت تثبیت نمایند. هیاهوی اخیر بر سر ولایت فقیه و جایگاه رهبری و نظارت خبرگان و نظارت استصوابی شورای نگهبان و تفاسیری که ارائه می شود به مبانی فقهی و قانونی نظر ندارد بلکه پاره ای از روحانیون واهمه زوال قدرت دارند و با خودحق پنداری افراطی ، افراطیون را تهییج و تحریک می کنند و به مدد مریدان مسلح خود و برچسب زدن به دیگران به شیوه های غیراخلاقی سعی می کنند همچنان وبال ملک و ملت باشند و از زوال قدرت خود جلوگیری نمایند. اینان نمی خواهند سدی بر نفوذ باشند بلکه می خواهند سدی بر زوال قدرت خود شوند که البته آنچه رخ خواهد داد بدون تردید بر خلاف تصورشان زوالشان خواهد بود.

جار و جنجال راه انداختن و برهم زدن مجالس و مراسم قانونی مخالفین فکری و تهدید و سرگرگ نشان دادن و نمایشهای خیابانی مانند ۹ دی به همین منظور ترتیب داده می شود و خود بخوبی می دانند که مردم واقعیتها را می دانند اما در ویلی گرفتار آمده اند و در باتلاقی فرو رفته اند و هنگامه زمان آنچنان تنگی و تیرگی را بر آن مستولی ساخته است که چاره ای جز دست و پا زدن و فریاد کشیدن ندارند و با نا امیدی برای نجات دست خود را نه بسوی مردم که بسوی ماشه دراز می کنند.

خوشبختانه اصلاح طلبان در همه مراحل گذر از بحران به منافع ملی نظر داشتند و جفاها را بر خود پذیرفتند و صبر پیشه کردند و زندانها و حصرها را به جان خریدند تا راه نفوذ مسدود شود تا مردم در آسودگی باشند و مردم هم در همه مقاطع نشان دادند که قدردان و حامی اصلاحات و اصلاح طلبان هستند. مردم با همه تبلیغات حکومتی و با همه مضایقی که بر آنها رفت همیشه در جبهه اصلاحات وفادار ماندند و تحت تاثیر پروپاگاندای سیاه و تبلیغات انحصاری تلویزیون میلی و تریبونهای رسمی جمعه و جماعت قرار نگرفتند و در مقابل نفوذ سد محکمی بودند. اما محافظه کاران و تکفیری های تندروی نوکیسه چون گدایان تازه معتبر شده که به مدد فریب و ریا و دغل غارتگر بیت المال مسلمین بودند و با تخلف و تقلب اشغالگر نظام شدند نمی توانند از قدرتی که به زر و زور و تزویر بدست آورده اند دل بر کنند و چون این قدرت را در معرض خطر می بینند زمین و زمان را دشنام می دهند و اهل حق و جبهه اصلاح طلبان را میکروب و ویروس و فتنه گر و …. می خوانند. ملت هم به این تکرار اراجیف و هزلیات و لغزگویی ها اهمیتی نداده و مصممند آنان را از قدرت به زیر کشیده و به پای میز محاکمه کشند. بالاخره روزی باید جوابگوی خیانتها باشند.!

هیچ قدرتی به پشتوانه سلاح و بر اساس دروغ و ریا استوار نخواهد ماند و روزی فرو خواهد ریخت و باید به آن روز باور داشت و امید بست که ” امید بذر هویت ماست “

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر