علیمحمد شمس
کلمه
تاکنون انتخابات خبرگان از نظر رهبری و نهادهای تابع رهبری مطمئنترین انتخابات کشور به شمار میآمده است. مرسوم انتخابات ریاست جمهوری و مجلس این است که از امامان جمعه گرفته تا رهبری بر ضرورت نظارت هرچه دقیقتر تأکید و نسبت به ورود افراد فاقد صلاحیت و وابسته به مجلس یا کاخ ریاست جمهوری هشدار داده شود. اما تا پیش از این هیچگاه از رهبری و افراد و نهادهای وابسته به رهبر چنین توصیهها و هشدارهایی نسبت به انتخابات مجلس خبرگان شنیده نشده بود.
ظاهراً انتخابات مجلس خبرگان آینده از این حیث وضعیتی کاملاً متقاوت دارد. سخنان رهبری در دیدار اخیر با ائمه جمعه از این
حیث بسیار قابل توجه است. به گزارش خبرگزاریها: «ایشان خاطرنشان کردند: کسانی که به اطلاعات دسترسی دارند میدانند که چه دامهایی برای کشور گسترده شده یا در حال گسترده شدن است تا در حصار اراده و تصمیمات ملت نفوذ کنند.» این عبارات و نظایر آن چنان که گفتیم در مورد انتخابات مجلس و ریاست جمهوری عباراتی آشنا است اما نگرانی از ورود «موریانه» یا به قول یکی از روحانیون نهاد عقیدتی سیاسی سپاه «ویروس ایدز» به مجلس خبرگان پدیدهای بدیع و قابل تأمل است. بنابراین باید پرسید چه عامل یا عواملی موجب تبدیل اطمینان خاطر گذشته به نگرانی شدید کنونی نسبت به انتخابات خبرگان رهبری شده است؟
حیث بسیار قابل توجه است. به گزارش خبرگزاریها: «ایشان خاطرنشان کردند: کسانی که به اطلاعات دسترسی دارند میدانند که چه دامهایی برای کشور گسترده شده یا در حال گسترده شدن است تا در حصار اراده و تصمیمات ملت نفوذ کنند.» این عبارات و نظایر آن چنان که گفتیم در مورد انتخابات مجلس و ریاست جمهوری عباراتی آشنا است اما نگرانی از ورود «موریانه» یا به قول یکی از روحانیون نهاد عقیدتی سیاسی سپاه «ویروس ایدز» به مجلس خبرگان پدیدهای بدیع و قابل تأمل است. بنابراین باید پرسید چه عامل یا عواملی موجب تبدیل اطمینان خاطر گذشته به نگرانی شدید کنونی نسبت به انتخابات خبرگان رهبری شده است؟
میدانیم که فقیهان تربیت یافتگان حوزههای علمیه کشور به ویژه مدارس دینی قم و مشهد و اصفهان هستند که زیر نظر مراجع و عالمان طراز اول دینی اداره میشوند. جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی اسلامی متکی به حوزههای علمیه و نهاد مرجعیت و روحانیت است. رهبر انقلاب خود یکی از مراجع تقلید بود و رهبری کنونی نیز مرجعیت خود را مدیون مراجع تقلید و عالمان طراز اول دینی است. به خاطر داریم که پس از انتخاب آیت الله خامنهای به منصب ولایت فقیه در مجلس خبرگان، آن گاه که مرجعیت ایشان مطرح شد، تلاش گستردهای صورت گرفت مراجع و عالمان طراز اول، فقاهت و صلاحیت علمی ایشان برای مرجعیت را تأیید کنند. مدارس علمیه نوعاً زیر نظر همین عالمانی اداره میشود که رهبری مرجعیت خود را مرهون تأیید ایشان است و فقیهان روحانی نوعاً دست پرورده این مدارس هستند. با توجه به مطالب فوق جمهوری اسلامی ایران به مثابه حکومتی دینی مشروعیت دینی خود را وامدار نهاد مرجعیت و روحانیت است و به حمایت و تأیید این نهاد سخت نیازمند است. بنابراین هرگونه نگرانی نسبت به فقیهان نامزد مجلس خبرگان و تربیت یافتگان نظام حوزه ناشی از نگرانی عمیقتری است و آن نگرانی و تردید نسبت به تداوم حمایت و یا دستکم حسن ظن مراجع تقلید و عالمان طراز اول نسبت به رهبری است. ریشه این تغییر را باید در حوادث و تحولات سالهای اخیر جستجو کرد.
حقیقت این است که رهبری آیت الله خامنهای طی بیش از دو دهه برای کشور بسیار پرهزینه بوده است. تشریح این رهبری پرهزینه را به مقالهای دیگر وا میگذاریم اما عجالتاً باید بگوییم تحمیل و حمایت غیر مشروط از یک دولت فاسد، بیکفایت و بیاخلاق که حتی از هتاکی به مراجع نیز ابایی نداشت، حوادث تلخ سال ۸۸ و ریخته شدن خون چند صد انسان بی گناه و حبس دههاهزار تن طی ماهها و سالهای بعد،حبس و حصر محبوبترین و با سابقهترین چهرههای انقلاب و نظام آقایان موسوی و کروبی و خانم زهرا رهنورد که مورد احترام مرجعیت و روحانیت نیز هستند، حمایت بی چون و چرا از سیاستهای ویرانگر اقتصادی دولت نهم و دهم که کشور را به ورشکستگی کشاند و صدها میلیارد درآمد نفتی را به باد داد، رواج و گسترش فساد مالی بی سابقه در تاریخ کشور به دست همان دولتی که رهبری آن را بهترین و پاکدستترین دولت تاریخ کشور توصیف میکرد، سیاست هستهای اشتباه که هزینههای بسیار سنگین و کمر شکنی به کشور تحمیل کرد و کشور را گرفتار تحریمهای کشنده و به قول خود رهبری «تحریمهای وحشیانه» کرد و پس از آن عقب نشینی از همه شعارهای گذشته … کارنامه بیست و پنج ساله رهبری ایشان را تشکیل میدهد. این کارنامهای نیست که مرجعیت و روحانیت بتواند از آن دفاع و حمایت کند.
امروز موج این نارضایتی به بیوت برخی مراجع سابقاٌ سخت طرفدار رهبری نظیر آیت الله نوری همدانی نیز رسیده است. آیتالله خامنهای خود بیش از هر کس به ناخشنودی حوزههای علمیه قم از عملکرد خویش آگاه است. از این رو دیگر نمیتواند همانند گذشته به حسن ظن نهاد مرجعیت و روحانیت نسبت به خود اطمینان داشته باشد. به گمان ما تشدید حساسیت رهبری و افراد و نهادهای وابسته به رهبری نسبت به مجلس خبرگان ناشی از همین واقعیت است. هرگاه از این منظر به انتخابات خبرگان رهبری بنگریم آن گاه اظهارات اخیر آیتالله جنتی و آیتالله شیخ محمد یزدی یاران و فادار رهبری مبنی بر مبهم بودن و توطئه آمیز بودن افزایش کاندیداهای مجلس خبرگان رهبری معنای دیگری خواهد یافت. روشنتر از این اظهار نظر اخیر رهبری در دیدار با ائمه جمعه است که با نگرانی هشدار دادند آمریکاییها «دامهای گستردهای» را برای کشور پهن کرده و در این انتخابات قصد دارند «در حصار اراده و تصمیمات ملت نفوذکنند» و برای نفوذ «موریانههایی که از داخل پایهها را میجود و سست میکند» به انتخابات چشم طمع دوختهاند.
در سخنان اخیر رهبری یک نکته مهم دیگر نیز وجود داشت که کمتر بدان توجه شد. ایشان در ضمن سخنان خود به حوادث سال ۸۸ اشاره کرده گفتند «آن حوادث خسارتهای زیادی بر ملت و کشور وارد آورد که تاکنون جبران نشده و نمیدانیم قرار است کی جبران شود!» با توجه به تحلیل فوق میتوان درک بهتری نسبت به ابعاد این خسارت جبران ناپذیر پیدا کرد. در واقع با حوادث سال ۸۸ و جنبش سبز آن چه رخ داد آگاهی نسبت به ماهیت واقعی قدرت در ایران و رنگ باختن خوشبینیها و افتادن پردهها و از دست رفتن مشروعیت دینی رهبری بود. این همان خسارتی است که به تعبیر رهبری جبران نخواهد شد. با این وصف البته که باید نگران مجلس خبرگان آینده بود تا مبادا با تغییر ترکیب و ورود فقیهان منتقد زمینه نظارت جدی بر عملکرد رهبری فراهم شده، پایههای قدرت مطلقه «جویده و سست شود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر