کلمه
توقف ماشین مسافربر از سوی ماموران موتوری در شلوغی
خیابانهای تهران توجهها را به خود جلب می کند. مرد موتور سوار دستور ایست میدهد،
ماموران زن گشت ارشادی میرسند و دختری را از صندلی عقب ماشین پیاده میکنند.
اعتراض و توضیح دختر بیفایده است؛ او را به سمت ونهای گشت ارشاد میبرند.
این تصویری آشنا برای شهروندان از فعالیت گشتهای
ارشاد است که در قاب خاطرات تهرانیها تکراری شده اما خیال کهنه شدن ندارد.
یکی از دستفروشان در همان حوالی میگوید: اینجا از
این صحنهها زیاد میبینیم. اول فکر میکنی که دارند دزد و قاتل میگیرند. یک بار
داشتند یک خانوم را می زدند تا به زور سوار ون کنند، خواستم جلو بروم که بچه ها
نگذاشتند. گفتند می آیند بساطتت را جمع می کنند. برای آدم سخت است این صحنهها را
ببیند و نتواند حرفی بزند. اما خب ما هم زورمان به آنها نمیرسد.
خانم میانسال اما جدیتر است. میگوید: جوانهای این
دوره بی عرضه هستند. قدیمها کافی بود که یک نگاه چپ به ما کنند، همه جا را به هم
می ریختیم.
حضور گشتهای ارشاد و برخوردها با مردم آنقدر زیاد
شده که هر شهروندی میتواند از مواردی که دیده است حرف بزند و خاطره تعریف کند.
مرد حدودا ۵۰ سالهای که از کارمندان شرکت واحد و اتوبوسرانی است،
انفعال مردم را بی تقصیر نمیداند و میگوید: ما شرکت واحدیها همیشه در میدان
بودهایم و هنوز هم بچههای ما زندانی اند. اما ما متحدیم و همین الان هم فراخوان
بدهند، خودم اول صف هستم. خانمها هم باید اتحاد داشته باشند تا هر بلایی که میخواهند
سرشان نیاورند.
گشت های ارشاد که به شکل فصلی و با بهانه سامان «حجاب
و عفاف»، مانورهای خیابانی و میدانی میگذارند، از چندی قبل با ابلاغ عمومی فعالیت
خود را جدی از سر گرفتند. با روی کار آمدن دولت حسن روحانی این اقدام با کلید واژههایی
چون «بهشت اجباری» و «بهشت اختیاری» به محل نزاع دولت حاکم و دلواپسان حکومتی بدل
شد، با این حال بازگشت دوباره گشتهای ارشاد به خیابانها نشان داد که بهشت مورد
نظر رییسجمهور حقوقدان، محلی از اعراب ندارد.
گفت و گوی کلمه با شهروندان حاکی از نارضایتی عمومی
نسبت به فعالیت گشتهای ارشاد است. فعالیتی که برخلاف نامش که باید «ارشادی» باشد،
پا را فراتر گذاشته و مطابق گزارش شهروندان اقدام به برخوردهای تند و نامناسب با
مردم میکند.
حجاب اختیاری است؛ اینها بیکار که میشوند به مردم
گیر میدهند
نارضایتیها از اقدامات گشت ارشاد به کسانی که در
معرض برخورد هستند محدود نمیشود. خانم دانشجویی که با دوستان خود در حال صحبت در
مورد گزینههای ادامه تحصیل در خارج از کشور است، میگوید: حجاب اختیاری است. من
دوست دارم چادر سر کنم؛ اما این سلیقه من هست و نباید چیزی را به کسی تحمیل کرد.
نظر کنار دستی او را که می پرسم، میگوید: نباید اینها را جدی گرفت. بیکار که می
شوند به مردم گیر میدهند. بالاخره آدم بیکار باید برای خود کار پیدا کند.
در همین حال برخی هم به نظر ناراضی نمیآیند. مریم
جوان دیگری است که چند سالی است به خاطر شغل شوهرش چند سالی به تهران آمده و برخی
پوشش ها را در خیابان نامناسب ارزیابی میکند. او میگوید: آدم باید حرمت خود را
نگه دارد. چرا طوری لباس بپوشیم که با اینها دهن به دهن شویم. او معتقد است بعضی
ها هم واقعا لباس و پوشش درست و حسابی ندارند. چند روز پیش در خیابان شخصی را
دیدیم که من و خواهر شوهرم هاج و واج نگاهش می کردیم. مانده بودیم اصلا زن است یا
مرد.
عرضه ندارند جلوی دزدیها را بگیرند؛ به جوانها گیر
میدهند
دلواپسی از حجاب و عفاف، به ویژه ساپورت پوشی موضوعی
بود که وزیر کشور دولت یازدهم را به مجلس کشاند و کارت زردی هم را برایش به همراه
داشت. موضوعی که برخی شهروندان آن را بهانه اصلی گشتهای ارشاد می دانند.
مینا حسابدار یک شرکت خصوصی میگوید: گشت های ارشاد
مشکلشان فقط ساپورت است. اگر مانتوی کوتاه بپوشی و موهایت بیرون باشد و آرایش
غلیظ هم که داشته باشی، اما شلوار پایت باشد، کسی کاری به کارت ندارد.
با این حال خانم دیگری نظر متفاوتی دارد. او میگوید:
وقتی بخواهند گیر بدهند و ببرند، فرقی ندارد ساپورت پوشیده باشی یا شلوار. انگار
سهمیهی روزانهای دارند که باید تکمیل کنند.
شهروند دیگری نیز در مورد گشتهای ارشاد و مبارزه با
ساپورت پوشی، مشکل را از سکوت مردم و عدم اعتراض منسجم آنان دانسته و می گوید:
خانم آنقدر عرضه ندارند که جلوی دزدیها را بگیرند، به جوانها گیر میدهند. طرف ۱۲۰ تا شرکت دارد. با
پول نفت این مردم در دوبی بانک زده که از طریق خودشان پول نفت من و شما را به آنجا
بفرستند. حالا طرف را گرفتند، گفتند که مفسد فیالارض است. اما اعدام نمیکنند.
چرا؟ چون دستشان در یک کاسه است. آدم مظلوم، ظالم پرورش میدهد. تقصیر خود ماست.
ایراد از خود ماست که سر خم میکنیم.
مانورهای اخیر، حضور گشت ارشاد را کمرنگ کرده است؟
صدای ممتد آژیر شنیده می شود. از آمبولانس و ماشین
آنشنشانی تا موتورسوارهای مشکیپوش و ونهای گشت ارشاد و ماشینهایی که مردم
ضدگلوله میخوانند. این تصویر این روزهای تهران است که با حضور پرشمار نیروهای
امنیتی در اماکن عمومی مترو و خیابانها به همراه برخی بازرسیهای بدنی، زمزمهی
داعشی دیگر را در میان مردم بر سر زبانها انداخته است. از شایعهی بالارفتن پرچم
داعش در میدان آزادی تا خنثی کردن بمبگذاریهای مختلف، حمله داعش در ۲۰ آذر، دستگیری تیمهای
مختلف و … بازار شایعات راست و کذب داغ است.
به گفته برخی شهروندان مانورهای امنیتی اخیر باعث شده
است که تذکراتی از جنس ارشاد کمرنگتر شود.
خانم میانسال در حالی که چادر قسمتی از صورتش را
پوشانده است، میگوید: دیوانه شدیم از این سر و صداها. اینها دیگر ارشادی نیستند.
همهشان برای حفاظت بسیج شده اند.
او در مورد گشتهای ارشاد معتقد است: هر کسی را در
گور خود می گذارند. هر کسی هر طور دوست دارد می گردد. اینها هم جدیدا انگار کاری
به کسی ندارند. اما خب خداییش بعضیها هم خیلی ناجور میگردند.
با این حال ونهای گشت ارشاد پر تعداد، در حال تردد
در خیابان ولیعصر به سمت میدان ونک هستند. توجه دو دانشجوی دختری که در حال گرفتن
عکس سلفی هستند با عبور ونها نگاهشان جلب میشود. یکی از آنها با خنده میگوید:
سوژه جدید پیدا کردند و با بحث داعش دیگر به کسی کاری ندارند. او می گوید: همین
دیروز با ساپورت و پالتوی کوتاه از جلوی ونها رد شدم. نه تذکری دادند و نه چیزی.
اگرچه خانم دیگری که کارمند بخش دولتی است موافق او
نیست و میگوید: هر روز میبینم این ونها را پر از دختر میکنند و میبرند. آدم
میترسد در خیابان راه برود.
از شهروند آقایی که توجهش جلب سخنان خانم جوان شده،
در مورد گشتهای ارشاد سوال میکنم، بحث را به نمایش قدرت کشانده و میگوید که این
مانور برای عرض اندام است، او معتقد است که عمده نگرانی حکومت از برخی مهاجران
خارجی در ایران است.
وی به عنوان نمونه از افغانها نام میبرد و در مثالی
توضیح میدهد که همین داعش برای جذب هر نیروی افغان ۳۵ میلیون میدهد و
ایران برای حضور آنها برای مبارزه با داعش ۳ میلیون. معلوم است که برای افراد بدون شغل، جاذبه و
انگیزه پیدا میشود.
توضیحش که تمام می شود بار دیگر حرف را به گشتهای
ارشاد کشانده و میگوید: گشت ارشاد نه بگویید یا روسری یا توسری. او که وضعیت
کنونی را مشابه دوره شاه میخواند، میگوید: دوره شاه به جان مردم میافتادند و میگفتند
رو سری تو سری الان میگویند یا روسری یا توسری. به هر حال نظرشان را به مردم
تحمیل میکنند و انگار مهم نیست ما چه سلیقه و خواستهای داریم.
یک راننده تاکسی: نه رحم و مروت دارند، نه دین و
ایمان
رانندگان تاکسی به واسطهی ارتباط مستمر و فراوان و
مستقیم با مردم جامعه همیشه در مورد مسائل اجتماعی نظرات منحصربفردی ارائه میدهد
که نشان از رنگ جامعهی واقعی دارد. یکی از این رانندهها به خبرنگار کلمه می
گوید که اینها رحم و مروت ندارند. تو سر دخترهای مردم میزنند و میبرند. دین و
ایمان ندارند. صدایش را آرامتر میکند و میگوید: شما هم جای آبجی ما. خانهی
داداش ما اطراف تهران است. خانم داداشم تعریف میکرد که همین عوضیها بهش گیر داده
بودند.
می گوید: خانم داداش ما حجابش هیچ مشکلی ندارد. خوب
لباس می پوشد و شیک است. مامور گشت ارشاد بهش گیر داده بودند. گفته حجاب من مشکلی
ندارد. مامور هم جواب داده میدانم. اما خوب هدفش چیز دیگری بوده. اینها را به
داداشم گفته و تعریف کرده که یک مامور دیگر هم دورتر ایستاده بوده، با هم میخواستند…
متوجهید که چه میخواهم بگویم؟
می پرسم الان بگیر و ببندهای گشتهای ارشاد با مانور
اخیر کمتر شده است؟ میگوید: نه آبجی. خودم میبینم. همین دم ظهری دیدم به یک
خانوم تذکر دادند. بالاخره اینها هم باید سرشان گرم باشد. به اندازهای که سرشان
گرم باشد تذکر هم هست.
از مردم دست خالی هم وحشت دارند، بس که دروغ میگویند
و دزدی میکنند
ماشین در حال عبور از صف ماموران است که پیرمرد مسافر
با عصبانیت می گوید: پدرسوخته ها بس که دروغ میگویند و دزدی میکنند از مردم دست
خالی وحشت دارند.
راننده در پاسخ او می گوید نه آقا میخواهند از داعش
زهر چشم بگیرند. پیرمرد اما میگوید داعش کجا بود. اینها خودشان از داعش بدترند.
رحمانی فضلی، در جلسه ای که مجلس او را فرخواند و
کارت زرد گرفت، با اشاره به آمار نیروی انتظامی در برخورد با بانوان “بدحجاب” گفته
بود: « تاکنون ۲۲۰ هزار نفر به نیروی انتظامی برده شده و از آنها تعهد گرفته
شده است. این اقدام باعث باز شدن پای ۹۰۰ هزار نفر به کلانتریها و دادسراها شده است. تأثیر
این حضور در آینده این خواهد بود که حسن سابقه برای اشتغال و تحصیل این افراد صادر
نخواهد شد.»
سخنان او به نقل از گزارش نیروی انتظامی حکایت از
دریافت ۱۸۷۸۵ تذکر به خانم بدحجاب، بازداشت ۸۶۲۹ خانم، ۱۵۷ خانم توجیه، تعویض
لباس و اخذ تعهد، معرفی ۴۵ نفر به دادسرا، تذکر به ۳۷۷۰ مالک ماشین و
برخورد با ۵۶۷۲ خودرو ناهی عفاف و حجاب داشت.
آماری از برخوردهای تازه گشت های ارشاد منتشر نشده
است؛ اما پر واضح است که مردم نیز همچون دولت حسن روحانی منتقد رویه برخوردهای
بگیر و ببند هستند، اما در میان اقلیت تندرو گوش شنوایی برای آن نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر