ناصر مستشار
درطول تاریخ جهان هیچگاه حکومتی درحالیکه هنوز به شکل ظاهری در حاکمیت قرار دارد به فروپاشی مسلکی ونظری در درون خود مانند جمهوری اسلامی دچار نشده است.قلب جمهوری اسلامی یا به عبارت دیگر پایه اصلی حکومت اسلامی ر ا ولایت فقیه تشکیل داد ه است که مدتهاست عدم کارائی و بعنوان نهادی سرکوب گر ازجانب مردم و نیروهای سیاسی ایران به زیر سئوال رفته است.نسلی که قانون اساسی جمهوری اسلامی را تدوین وبه آن رای داد که در آن نظام ولایت فقیه نهفته است به شدت از کرده خویش در گذشته پشیمان شده است وعلیه ولی فقیه ایستاده است.اما ولی فقیه همچنان دن کیشوت وار برای ادامه حکومت و حقانیت خود به تلاشی مذبوحانه دست می زند.
این روزها دیگرعصرحکومتی ناشناخته برپایه نظریه ارتجاعی ولایت فقیه که توسط یک دسته ازروحانیونی معین و خاص که آنها را به قدرت و حاکمیت در ایران رسانده است به پایان رسیده است.مردم ایران اینک تنها خواستار حاکمیت ملی هستند و حاضر نیستند از جانب خود به هیچ نیرو و شخصیتی ولایت و نیابتی برای حکومت کردن اهداء نمایند.
در سی سال گذشته ـ حکومت اسلامی همه مخالفان غیرخودی ودگراندیشان را به اتهام ضدیت با نظام من در آوردی ولایت فقیه یا به زندان ،شکنجه ،اعدام و خانه نشینی و تبعید کشانده اند یا آنها وادار به اطاعت از ولی فقیه نموده اند.
بیشتر مزد بگیران ولی فقیه تلاش می نمایند تا نظریه ولایت فقیه را به فرهنگ و سنت های دیرینه مردم ایران نسبت دهند که در این رهگذر هیچ توفیقی نداشته اند.نطریه ولایت فقیه در هیچ یک از کشورهای عربی که اسلام از آنجا برخاسته است ریشه و طرفدار ندارد واین خود نشان می دهد که چنین مسلک فرقه ائی تنها بر آورنده خواسته های کاست حکومتی بخش خاصی از روحانیت است.
منبع: سايت ديدگاه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر