صفحات

۱۳۹۴ آبان ۱۴, پنجشنبه

سیاست یک بام و دو هوا مملکت را کلافه کرده است






             گزارشی از عصر ایران


رستوران کی اف سی حلال در تهران پلمب شد. این خبری بود که ابتدا در رسانه های داخلی منتشر شد و بلافاصله در مطبوعات خارجی بازتاب پیدا کرد.

قبل از بسته شدن این رستوران، رسانه های یک جریان خاص سیاسی علیه آن موضع گیری کرده و 16 نماینده مجلس هم علیه آن بیانیه داده بودند.

در این باره نکاتی چند قابل توجه است:
1 - این رستوران، برخلاف آنچه توسط برخی رسانه ها مطرح می شد، نماینده "کی اف سی آمریکا" نبود بلکه نماینده شرکتی به نام "کی اف سی حلال" از کشور ترکیه بود که گویا برای عرضه مرغ سوخاری در کشورهای اسلامی تأسیس شده است

این مطلب البته قصد ورود به اصل دعوای حاضر را ندارد چرا که طبیعتاً باید این موضوع توسط ذی نفعان یا وکلای آنها حل و فصل شود. از این رو ، قصد داریم از منظر ملی به این موضوع بنگریم.

با این زاویه دید می توان تأسف خورد به حال کشوری که لااقل تعدادی نمایندگانش نه بر اساس مدرک و سند و دلیل و منطق، که بر اساس تیتر این سایت و آن خبرگزاری تصمیم گیری می کنند و بی آن که اصل ماجرا را بدانند، علیه شهروندان این کشور -که باید مدافع حقوق شان باشند- بیانیه می دهند. به راستی برای آنها خیلی سخت بود که از وزارت صنعت، معدن و تجارت، درباره ماهیت این رستوران استعلام کنند و بعد تصمیم بگیرند؟

کشوری که مرجع تصمیمات دستکم برخی نمایندگان پارلمانش، تیترهای هوچی گرانه برخی رسانه ها باشد، حتما در توسعه خود با مشکلات عدیده ای مواجه است.

همچنین این ماجرا نشان داد جای اخلاق و تقوای رسانه ای در میان بخش بزرگی از رسانه های ایران همچنان خالی است.


4 نکته درباره پلمب 
2 - تصور کنید که شما یک فرد خارجی هستید و قصد دارید معادل 100 میلیارد تومان در ایران سرمایه گذاری کنید. قطعاً قبل از انجام سرمایه گذاری، فضای ایران را رصد می کنید تا مطمئن باشید سرمایه تان هدر نمی رود و سود مورد نظرتان به دست می آید.

در این میان ماجرای پلمب یک رستوران در ایران نظرتان را جلب می کند. بررسی می کنید و متوجه می شوید یک شرکت ایرانی از یک شرکت ترکیه ای نمایندگی گرفته، سپس از تمام مراجع قانونی در ایران ، مانند وزارت صنعت، معدن و تجارت، اتحادیه مربوطه، اداره اماکن نیروی انتظامی، ثبت شرکت ها و هر جایی که لازم بوده، مجوزهای لازمه را دریافت کرده است.
همچنین با توجه به خارجی بودن شرکت اصلی، استعلام قانونی از وزارت امور خارجه ایران گرفته شده و رسماً اعلام شده که این شرکت در فهرست شرکت های مرتبط با صهیونیست ها نیست.

بر اساس همه این ها که قطعاً ماه ها طول کشیده، سرمایه گذاری صورت گرفته، تجهیزات لازم از خارج و داخل خریداری شده، افرادی استخدام شده و آموزش دیده اند و سرانجام یک رستوران کوچک در یک خیابان فرعی در تهران راه اندازی شده است.
با این حال، ناگهان، چند مأمور پلیس می روند و رستوران را پلمب می کنند و بر می گردند؛ گویی که هیچ کدام از آن مراحل سخت قانونی طی نشده است؛ به همین سادگی!


حال بعد از مطلع شدن از این ماجرا، به عنوان یک سرمایه گذار خارجی، آیا جرأت می کنید در ایران سرمایه گذاری کنید؟ آیا با خود و مشاوران تان نخواهید گفت که در این کشور، شهروند خودشان که همه قوانین و مقررات را رعایت کرده و طبق قانون خودشان تمام مجوزها را گرفته و همه مراحل را یک به یک طی کرده، فقط سه روز توانست کار کند و تمام سرمایه اش را بر خلاف مجوزهایی که خودشان داده بودند، به باد فنا دادند! مگر دیوانه ایم که پول بی زبان مان را برداریم و در این جای ناامن که حتی نمی شود به امضاهای مسؤولان و مجوزهای قانونی اعتماد کرد، هدر دهیم؟!


چنین وضعیتی، نه تنها سرمایه گذار خارجی را می ترساند بلکه سرمایه گذار داخلی را نیز می رماند و همین می شود که هزاران شرکت با سرمایه ایرانی در دوبی و استانبول و باکو و ایروان و تفلیس و ... تأسیس می شود و بسیاری دیگر هم به جای آن که پول خود را صرف تولید و اشتغالزایی در داخل کنند، به کار زمین و سکه می اندازند یا در بهترین حالت، در بانک ها می خوابانند.

واقعاً چرا عده ای فکر می کنند با این فضای ناامنی که ایجاد می شود، می توان سرمایه های خارجی را جذب کرد یا مانع از خروج سرمایه های داخلی شد؟ 



3 - یک بام و دو هوا ، مملکت را به ستوه آورده است. از یک طرف کوکاکولا که اصلی ترین نماد آمریکا در کل جهان است، سالهاست که در ایران با همین نام و نشان تولید می شود و به فروش می رسد و در مهمانی های دولتی هم سرو می شود ولی یک شرکت دیگر که تنها مشابهت اسمی- آن هم نه کامل - با یک شرکت آمریکایی دارد، فوری پلمب می شود! آیا مردم حق ندارند تردیدهای جدی درباره پشت پرده ها و این که منافع مالی برخی افراد در میان است و نه مسائل انقلابی و ارزشی ، داشته باشند؟!



4 - این بند الزاماً به ماجرای مورد بحث مربوط نیست ولی جای اشاره به آن، همین جاست. یکی از مصائب کسانی که می خواهند در ایران سرمایه گذاری کنند و کسب و کاری راه بیندازند، این است که برخی افراد با معرفی خود به عنوان متصلین به قدرت، باج خواهی می کنند و تهدید می نمایند که اگر سهمی و نفعی از آن سرمایه گذاری به ایشان داده نشود، در کارشان مانع تراشی خواهد شد و ای بسا ، برخی اتفاقات مبتنی بر "یک بام و دو هوا" نیز در همین مسأله ریشه داشته باشد.



از این رو، لازم است با اقدامات اصلاحی مانند مقررات زدایی و کاهش مراحل راه اندازی کسب و کار و ... به این فاجعه اقتصادی و امنیتی را که به کرات اتفاق می افتد، پایان داده شود و الّا ورود هر سرمایه گذار به ایران ، بیش از آن که فرصتی برای او یا منفعتی برای مردم باشد، شکاری است که در دام لاشخورهای رانت دار، افتاده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر