صفحات

۱۳۹۴ آبان ۵, سه‌شنبه

مفاهیم تحلیلی را نسنجیده مصرف نكنیم، درباره‌ خط‌ و ربط حزب "اتحاد ملت"، حمیدرضا جلائی‌پور

 
                      حمید رضا جلالی پور

در موقعیت سیاسی کنونی ایران تشکل سیاسی "اتحاد ملت" را ذیل واژه‌های چپ اسلامی نمی‌توان تفسیر کرد. این حزب متعلق به جریان سیاسی اصلاح‌طلب در جامعه سیاسی ایران در كنار دو جریان دیگر اصول‌گرا و تحول‌گرا است 
طرح بحث
این حزب اخیراً تأسیس شده و طبیعی است در یك فرایند جمعی به تدریج مواضع این حزب برای جامعه سیاسی ایران از اجمال به تفصیل روشن شود. در اینجا بیشتر برداشت شخصی خود را به صورت مختصر در باره این تشکل تقدیم مخاطبان گرامی می‏كنم.
به نظرم تاسیس این حزب نه بازسازی چپ اسلامی است نه حركت به طرف راست (لیبرال) اسلامی است. «چپ اسلامی» و «لیبرال اسلامی» واژه‏ های تحلیلی است كه معمولا محمد قوچانی سردبیر محترم مهرنامه برای تقسیم‌بندی و تفسیر جریان‌های سیاسی كنونی ایران بكار می‏برد كه از دقت، واقع ‏نمایی و راهگشایی کافی برخوردار نیستند.

همه به یاد داریم كه قوچانی در ابتدای فعال شدن مجدد حزب كارگزاران اصرار داشت كه این حزب را یك حزب لیبرال مسلمان بنامد، اما این واژه حتی مورد استقبال اعضای كارگزاران قرار نگرفت واز واژه ‏هایی دیگری غیر از «راست لیبرال» یا حتی «لیبرال مسلمان» استفاده می‌شود.

حالا سوال این است كه اگر كاربرد واژه «چپ اسلامی» برای حزب اتحاد ملت ایران اسلامی واقع‏نما و راهگشا نیست، پس واژه توصیفی-تحلیلی مناسب برای این حزب كدام است؟ برای انتخاب واژه‌ی مناسب برای این منظور نیازمندیم به جای این‌كه سنخ‌ها را از بالا (و فقط از درون ذهن و علائق خود) به یك تشكل سیاسی تحمیل كنیم، از واژه‏ هایی استفاده کنیم كه آن تشكل را بر اساس شواهد قابل وارسی در «موقعیت كنونی جریان‌های سیاسی» کشور به خوبی جانمایی و توصیف و طبقه‌بندی کند تا مخاطبان هم به آن اقبال بیشتری کنند.
جایگاه حزب اتحاد در جامعه سیاسی
هم‏اكنون در جامعه سیاسی ایران سه جریان اصلی وجود دارد كه یكی از آن‌ها بخاطر هزینه ‏های بالای سیاسی اهداف و روش‌هایش، صرفا در عرصه‌‌ی آنلاین و خارج از ایران حضور مرئی دارد. باید دید حزب اتحاد چه نسبتی با این سه جریان سیاسی دارد؟
جریان اول جریان سیاسی اصول‏گرا است كه تشكل‏ های متعدد اصول‏گرا از تندرو تا میانه‌رو را دربرمی‏گیرد و اگر بخواهیم به زبان علم سیاست و جامعه شناسی سیاسی صحبت كنیم در درون این جریان هم نیروهای «محافظه‏ كار» معتدل، هم اقتدارگرا و هم «بنیادگرا» حاضرند. بنابراین كاربرد واژه «راست سنتی» برای این جریان چند لایه دقیق نیست. در ضمن نیروی اصلی این جریان مشوق "توسعه" نیست و بخش قدرتمند سیاسی آن حتی ضد توسعه نیز هست. این جریان در بین ده الی پانزده درصد مردم ایران پایگاه اجتماعی دارد، اما در دوسوم لایه‌های بالای حکومت ایران تاثیر گذار است.
جریان دوم جریان تشكل ‏های اصلاح ‏طلب است. در درون این جریان دوم بنیادگرایی مطلقاً وجود ندارد و اقتدارگرایی در بین آن ها ضعیف است و اكثر تشكل‏ های اصلاح ‏طلب طرفداران جدی توسعه متوازن، حكومت قانون و به تعبیر امروزی آن طرفدار حكمرانی خوب هستند. البته در میزان پای‏بندی این تشكل‏ ها به همه لوازم مردم‏ سالاری و حكومت قانون و حكمرانی خوب تفاوت‏ هایی وجود دارد. باز اگر بخواهیم با زبان علم سیاست صحبت كنیم در میان این جریان لیبرال اقتصادی وجود ندارد، ولی سوسیال‌دموكرات، لیبرال سیاسی و حتی محافظه ‏كار سیاسی وجود دارد. این جریان در میان حداقل بیست درصد مردم ایران در شرایط معمولی پایگاه دارد و البته در موقعیت‌های خاص این بیست درصد به چهل درصد هم رسیده است. همچنین این جریان در یک‌ سوم قدرت حکومت ایران غیرمستقیم و از طریق دولت اعتدال تاثیرگذار است. البته تمام وجوه زندگی اصلاح‌طلبان از سوی اصول‌گرایان اقتدارگرا رصد و کنترل سیاسی و امنیتی می‌شود.
سومین جریان كه باید به آن اشاره كرد «جریان تحول‌گرا» است. جریان اصول‏گرا و اصلاح ‏طلب همچنان مصر هستند كه در چارچوب نظام فعلی جمهوری اسلامی و قوانین اساسی آن فعالیت كنند و تغییرات خارج از چارچوب را مطلوب و ممکن نمی‌دانند، اما جریان تحول‏طلب انتقادهای ساختاری و حقوق اساسی به جمهوری اسلامی دارد و فعالیت‏های خود را در چارچوب جمهوری اسلامی محصور نمی‏كنند. تشكل‏ های این نیروی سوم به دلیل این‌كه در زیر حملات متمركز اصول‏گرایان اقتدارگرا و بنیادگرا هستند با اسم و رسم و به صورت شفاف در جامعه سیاسی واقعی داخل ایران فعال نیستند و بیشتر در شبكه‏ های اجتماعی آنلاین و فضای رسانه‌های خارج از ایران حضور دارند. در میان این جریان لیبرال اقتصادی و سیاسی چپ و دموكرات، چپ ارتدوكس و سلطنت‏ جو نیز وجود دارد. این جریان تحول ‏طلب در میان پانزده درصد مردم ایران پایگاه اجتماعی دارد و در موقعیت‏ های خاص پایگاه آن ها به بیش از بیست و پنج درصد هم می‏رسد. قدرت رسانه‌ای این جریان از اصلاح‌طلبان به مراتب بیشتر است و اقتدارگرایان هم قادر به کنترل رسانه‌های ماهوارهای این جریان نیست.
اینك برای توصیف واقع‌نمایانه‌ی حزب اتحاد ملت باید جایگاه فعالان این حزب را در میان جریان های سیاسی اصلی فوق روشن كرد. حزب اتحاد در موقعیت كنونی جامعه سیاسی ایران یك حزب "اصلاح ‏طلب و مردم‏ سالار" است که توسط "مسلمانان" تاسیس شده است و در میان جریان دوم (یا اصلاح طلبان) قرار دارد. این حزب علاقه دارد همچون سایر نیروهای اصلاح‏طلب توسعه متوازن، حكومت قانون ، حكمرانی خوب و ارتقای سیستم های رفاه عمومی را در چارچوب جمهوری اسلامی تقویت كند. از این رو واژه‏ چپ اسلامی واژه راهگشایی برای حزب اتحاد نیست و كاربرد این واژه فضای بحث را بجای روشنگری، مبهم و تاریك می‏كند.
ویژگی‏ های دیگر حزب اتحاد
غیر از اشكالاتی كه در بالا اشاره شد (یعنی خطا بودن كاربرد واژه چپ اسلامی برای حزب اتحاد) مشكل دیگر این مفهوم‏ این است كه ویژگی ‏های دیگر حزب اتحاد را به درستی توضیح نمی‏دهد.

حزب اتحاد یك حزب جدی توسعه ‏گرای انتقادی است. این حزب معتقد است كه برای رویارویی با چالش‌های اساسی جامعه ایران (مثل فرسایش اقلیم، فرسایش سرمایه اجتماعی، تراكم آسیب‏ های اجتماعی، تبعیض‌های جنسیتی و فرهنگی و مذهبی و اقتصادی و سیاسی، تقسیم جامعه به خودی وغیرخودی، اقتصاد رانتی و شبه حكومتی، ناكارآمدی سازمان‌های عظیم دولتی و شبه حکومتی و ...) راهی جز حركت نیروهای فعال جامعه در چارچوب توسعه درون‏ زا و برون‏ نگر در پیش روی ایرانیان نیست.
اما توسعه مورد نظر حزب اتحاد توسعه‏ ای همه جانبه (یعنی توسعه‌ای که به یكی از ابعاد چهارگانه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی واجتماعی تقلیل پیدا نكند) و پایدار (یعنی به حفظ محیط زیست و طبیعت حساس باشد) و مشاركتی - مردمی (و نه آمرانه و از بالا) است. نیروهای محركه این توسعه چهار اسبه است و نه یک اسبه: نیروی توسعه اقتصادی تولیدگرا (در برابر اقتصاد رانتی و غیر مولد كنونی)، ۲- نیروی توسعه سیاسی (در برابر نیروی كنترل سیاسی كه غیر مستقیم مشوق فساد ساختاری است)، ۳- نیروی توسعه فرهنگی (در برابر مهندسی فرهنگی) و ۴- نیروهای توسعه اجتماعی (در برابر وضعیت آنومیك و آشفته اجتماعی).
باز تاكید می‌کنم حزب اتحاد ملت پس از تجربه‏ های گران‌بهای دوره سازندگی و اصلاحات، فرایند توسعه را تنها به توسعه اقتصادی یا توسعه سیاسی تقلیل نمی‏دهد و به حركت «همزمان» چهار بعد توسعه كه اشاره شد، تاكید دارد. با این همه معتقد است اهمیت رتبی (و نه زمانی) توسعه سیاسی بر سایر ابعاد توسعه ارجح است زیرا حكومت در ایران بزرگترین نهاد (از لحاظ تعداد اعضا) و ثروتمندترین (از لحاظ دسترسی به منابع مالی و غیرمالی) و مسلط‏ترین (از لحاظ داشتن ابزار كار برای نظارت بر امور) در مقایسه با سایر نهادهای جامعه ایران است.
همین نگاه توسعه ‏گرایی حزب اتحاد اندیشه سیاسی این حزب را روشن می‏كند. این حزب توسعه سیاسی و حتی مدرنتیه سیاسی را تنها محدود به دموكراسی پارلمانی نمی‏كند و از دموكراسی عاطفی در سطح خانواده و روابط صمیمی و از دموكراسی مشاركتی در سطح جامعه مدنی و از دموكراسی جهانی در سطح بین‏المللی دفاع می‏كند. اندیشه اقتصادی‏ این حزب دفاع از بازار آزاد و رقابتی (و نه بازار رانتی و شبه حکومتی فعلی) و «سرمایه‌داری اخلاقی و مسئول در برابر فرودستان» است که می‌کوشد برای همه فعالان اقتصادی فرصت برابر ایجاد كند و با مداخله‌ی هوشمندانه و عدالت‌جویانه از رنج ضعیف‌ترین اقشار بکاهد. این حزب «بازار آزاد» را دست پنهانی نمی‏داند كه خود به خود نظم پویایی جامعه را برای همه اقشار مردم سامان دهد. لذا حزب اتحاد هم طرفدار بازار آزاد و هم از نهادهای عمومی كه بخش ‏های ضعیف جامعه را حمایت می‏كند دفاع می‏كند.

حزب اتحاد از لحاظ اجتماعی حزبی است كه از جامعه ‏ای دفاع می‏كند كه اكثر شهروندانش در میان اقشار متوسط جامعه قرار بگیرند و با پیشرفت توسعه متوازن و همه جانبه تعداد اقشار بالا و پایین آن به نفع اقشار متوسط كم‏ و كمتر شود. لذا این حزب به‌جای انرژی گرفتن از تخاصم طبقاتی به همكاری هر سه قشر بالا و متوسط و پایین جامعه در جهت توسعه متوازن و همه‏ جانبه كشور فكر می‏كند. حزب اتحاد همچنین از لحاظ تاریخی متاثر از تجربه و فعالیت احزاب و تشكل‏ های سیاسی اصلاح‏طلب و قانون‏گرا و خشونت‏‌پرهیز در تاریخ معاصر ایران و جهان است.
از لحاظ اندیشه دینی موسسان و اعضای حزب اتحاد متاثر از تفسیر دینی احیاگران و اصلاح‏ گرایان دینی در صد و پنجاه سال گذشته است. به بیان دیگر باورهای دینی فعالان حزب اتحاد متاثر از نواندیشان دینی است و برخلاف بنیادگرایان و اقتدارگرایان در عرصه سیاسی راه مواجهه با اختلاف نظرهای دین‏ شناسان نواندیش و سنتی و بنیادگرایان را نه ابزار زور و تهدید كه گفت و گوهای سازنده در عرصه عمومی می‏داند. دین موسسان و اعضای حزب اتحاد با اخلاق پیشادینی و قانون عادلانه‌ی دموکراتیکِ فرادینی سازگار است و در خدمت زندگی اخلاقی‌تر و معنوی‌تر پیروان سنت دینی است.

یكی دیگر از جهت‏ گیری‏های مهم حزب اتحاد (برخلاف بنیادگرایان و اقتدارگرایان سیاسی) در نحوه مواجهه این تشکل با جریان تحول‏گرای خشونت‌پرهیز در عرصه سیاسی است. حزب اتحاد برخورد از موضع قدرت و زندان و پرونده‏ سازی با جریان تحول ‏طلب را روا و سازنده نمی‏داند. مهمترین راه مواجهه با این موضوع حساس را گفت و گو در عرصه عمومی جامعه می‏داند و معتقد است با ضرب و زور نمی‏توان بااین مساله روبرو شد. جامعه نیاز به عرصه عمومی امن و محیط آرام نقد و بررسی دارد. جامعه نیاز به این دارد كه بر سر مهمترین مسائلش اجماع صورت بگیرد. جامعه به این نیاز دارد كه دولتش به یك طرف نرود و بقیه اركان حكومت‏ ساز خود را بزنند. حزب اتحاد معتقد است با مسائل جدی جامعه همچون اقتدارگرایان نمیتوان به ضرب و زور و تهدید متوسل شد.
خلاصه
حزب اتحاد یك حزب اصلاح طلب و توسعه ‏گرای درون‌زا است و صادقانه و مجدانه به لوازم دموكراسی و حکمرانی خوب پایبند است و با تاسی به لیبرالیسم اقتصادی و یا تفسیر خاصی از دین لوازم دموکراسی را تخطیه نمی‌کند، چون مردم‌سالاری را یک فانتزی نمی‌داند و تقویت آن را برای درمان مهمترین عارضه توسعه جامعه ایران (که نا محدود بودن حکومت آن است) ضروری می‌بیند.
همچنان که اشاره شد در موقعیت سیاسی کنونی ایران تشکل سیاسی اتحاد ملت را ذیل واژه‌های چپ اسلامی نمی‌توان تفسیر کرد. این حزب متعلق به جریان سیاسی اصلاح‏ طلب در جامعه سیاسی ایران در كنار دو جریان دیگر اصول‏گرا و تحول‏گرا است. تحولات فکر سیاسی و دینی و اقتصادی بسیاری از موسسان حزب اتحاد در دهه‌های گذشته، حضور فعالان سیاسی‌ای در این حزب که در گذشته‌های دور و نزدیک سوابق و مواضع متکثری داشته‌اند و همچنین حضور نسل جوان‌تر این حزب که با دسته‌بندی‌های دهه‌های پیش نمی‌توان آن‌ها را شناخت، ضرورت پرهیز از تعابیری مثل چپ اسلامی برای این حزب را بیشتر می‌کند. اتحاد ملت حزبی اصلاح‌طلب، توسعه‌گرا و دموکراسی‌خواه است که توسط مسلمانان نواندیشی اداره می‌شود که در تاسیس، تحولات و اصلاحات جمهوری اسلامی نقش داشته‌اند و حامی بسط آزادی، عدالت، رفاه و دموکراسی در ایرانند.

این مقاله پیش از این در مجله‌ی «مهرنامه» منتشر شده است.






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر