بهداد بردبار: کمتر از دو سال بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، ايران و کشورهای گروه ۱+۵ در مذاکرات هستهای در لوزان سوئيس، به تفاهم سياسی رسيدند و اين توافق را با صدور بيانيه مشترکی در روز پنجشنبه، ۱۳ فروردين ماه اعلام کردند.
در پی تفاهمهای مطرح شده در بيانيه مشترک لوزان، اين پرسش مطرح میشود که آيا به دنبال اين توافق، وضعيت آزادیهای مدنی و حقوق بشر در ايران هم بهبود خواهد يافت؟
راديو زمانه به منظور بررسی تأثير احتمالی تفاهمنامه لوزان بر وضعيت حقوق بشر ايران، با نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و عضو کانون شهروندی زنان گفتوگويی انجام داده است.
خانم محمدی در اين گفتوگو، با تأکيد بر اينکه توافق انجام شده بر فضای داخل هم تأثير خواهد گذاشت، میگويد: «میتوانيم اميدوار باشيم که توافق ايجاد شده بين ايران و غرب در دراز مدت به تغييراتی در سياست خارجی ايران منجر شود و ايران هم مناسبات خود با جهان را بر اساس تفاهم و مصالحه، تنظيم کند.»
راديو زمانه- خانم محمدی! وضعيت حقوق بشر در برخی کشورها که با غرب رابطه خوبی دارند بسيار وخيم است. مثلاً متحدان آمريکا در منطقه چندان نيازی نمیبينند که برای بهبود وضع حقوق شهروندان گام بردارند. آيا نگران نيستيد که پس از دستيابی به توافق هستهای، فشار بر روی فعالان مدنی بيشتر شود؟
نرگس محمدی- در سال های گذشته فعالان مدنی يا به همکاری با دولتهای متخاصم متهم میشدند يا به تلاش برای پياده کردن برنامههای دشمنان و از اين رو همواره تحت فشار بودند. اما پس از اين توافق میتوانيم اميدوار باشيم که حاکميت بهانهای برای ارائه اين اتهامها به منظور محکوم کردن فعالان مدنی و روزنامهنگاران نداشته باشد. مقامهای دولتی در طول چند سال اخير بسياری از کمبودها را ناشی از تحت فشار بودن ايران در پی تحريمها و شرايط ويژه کشور میدانستند. رسانههای محافظهکار نيز همين اتهامها را به فعالان مدنی وارد میکردند. بنابراين تصور نمیکنم وضعيت حقوق بشر در داخل کشور به سرعت دچار تغيير محسوسی شود، اما میتوانيم اميدوار باشيم که توافق ايجاد شده بين ايران و غرب در درازمدت به تغييراتی در سياست خارجی ايران منجر شود و ايران هم مناسبات خود با جهان را بر اساس تفاهم و مصالحه، تنظيم کند. به طور حتم اين فضا بر فضای داخل هم تأثير خواهد گذاشت. البته حقوق بشر تنها به حوزه فعاليت روزنامهنگاران، فعالان مدنی و آزدی بيان محدود نمیشود و وضعيت اقتصادی مردم هم بخشی از حوزه حقوق بشر است. بنابراين برداشته شدن تحريمها میتواند به ايجاد ثبات بيانجامد و چشمانداز اميدوارکنندهای برای زنان و جوانان ترسيم کند.
* از زمان روی کار آمدن دولت روحانی نزديک به دو سال میگذرد ولی تاکنون تغيير محسوسی در وضعيت حقوق بشر حاصل نشده است. به طور مثال تعداد اعدامها در ايران نسبت به ده سال گذشته افزايش يافته و …. به نظر شما دليل اين وخامت اوضاع چيست؟
– ببينيد حوزههای سلب و سخت بخش افراطی حاکميت، بخش ديگری از مشکلات موجود در اين حوزه هستند. ساختار قدرت در ايران و تحليل آن امر پيچيدهای است. در طول ۳۶ سال گذشته شاهد بودهايم که همواره حقوق بخشی از مردم در کشمکشهای جريانهای سياسی حاکم بر قدرت، به گروگان گرفته شده است. در دوران رياست جمهوری سيد محمد خاتمی، جناح افراطی برای مدت کوتاهی نتوانست عکسالعمل خاصی نشان دهد، سپس شاهد ادامه وقوع قتلهای زنجيرهای از سوی بخشی از بدنه حاکميت بوديم و پس از افشای اين موضوع ازسوی دولت، حمله به کوی دانشگاه رخ داد و خاتمی در موقعيتی قرار گرفت که ناچار بود هر روز در داخل با بحرانهای بسياری دست و پنجه نرم کند و در نهايت انرژی خود را برای مقابله با اين کانونهای بحرانساز هزينه کرد. فراموش نکنيم سرانجام افراطيون توانستند با اين فشارها دولت را زمينگير کنند، هر چند دالانهای تو در توی قدرت و دخالت بخشی از بدنه حاکميت در ماجرای قتلهای زنجيرهای برای مردم فاش شد.
* يعنی شما معتقد هستيد که برخی گروهها در داخل کشور که ممکن است از توافق هستهای ناخشنود باشند، میخواهند با وخيم کردن وضعيت حقوق بشر به دولت فشار وارد کنند؟
– همان فشارهای زمان خاتمی در برابر دولت روحانی هم وجود دارد. دولت روحانی در برخی از عرصهها آنطور که گروههای افراطی میخواستند عمل نکرد. برای مثال در زمينه هستهای، گروههای افراطی خواهان مقاومت و ادامه تحريمها بودند. در سالهای گذشته اين گروهها با دولت دچار تضاد منافع میشدند و در اين بزنگاهها به دنبال نمايش قدرت خود در عرصههای داخلی و خارجی بودند. اجرای بسياری از اعدامها در برخی بزنگاهها حاوی پيامهای خاصی بودند. برای مثال در ماه گذشته درست پيش از جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل، شش زندانی کرد اهل سنت و چند زندانی سياسی کرد در زندان اروميه اعدام شدند. با اين پيام که حاکميت هنوز در ايران دارای قدرت است و بيانيههای سازمان ملل اهميت چندانی ندارند. در اين کشمکشها گروههای افراطی نيز برای ايجاد رعب و سرکوب در داخل، خواستار نمايش قدرت به جامعه جهانی بودند و اين رفتارها در راستای به چالش کشيدن قدرت دولت به نمايش گذاشته شدند.
* يعنی پروندهسازی عليه فعالان مدنی و سياسی با هدف خراب کردن وجهه دولت صورت میگيرد؟
– بله! اين رفتارها مسبوق به سابقه هستند. برای مثال بازداشت دسته جمعی فعالان ملی مذهبی و نهضت آزادی در دوران اصلاحات و وارد کردن اتهامهای سنگين از جمله براندازی به ۷۰ تن از فعالان سياسی در دوران خاتمی نمونهای از اين فشارها بود. تصور میکنم همين اتفاق در دولت روحانی هم در حال رخ دادن است و بخش افراطی قصد دارد سنگاندازی کند. روحانی از ابتدا گفت که به دنبال آشتی و مصالحه با جهان است، هر چند اين موضوع به مذاق تندروها خوش نيامد. شما میتوانيد صدای اعتراض آنها را از تريبون مجلس و روزنامهها بشنويد. سر همين موضوع مصالحه، مخالفت سرسختانهای صورت گرفت. تندروها ديدند که تصميم مصالحه با غرب تصميمی است که از سوی رأس حاکميت اتخاذ شده و آنها نمیتوانند اين نظر را تغيير دهند يا در اين تصميم خللی ايجاد کنند و کار را به بنبست بکشانند، پس به فکر سنگاندازی در حوزه حقوق بشر افتادهاند تا نشان دهند ايران در نقض حقوق بشر، اوضاع بسيار وخيمی دارد. برخی موارد نقض حقوق بشر اما در حيطه اختيارات دولت نيستند. اين موارد در جهت تضعيف و مخدوش کردن چهره دولت در مذاکرات خارجی و تأثير بر افکار عمومی رخ میدهند.
* به نظر شما دستاورد دولت روحانی در دو سال گذشته چه بوده است؟
– ببينيد، دولت روحانی از ابتدا به دنبال بهبود روابط ايران و غرب بود و در اين حوزه بيشترين انرژی را صرف کرد. بيشترين درگيری با مخالفان را هم در همين حوزه داشت. کانونهای بحرانساز و گروههای افراطی نيز در همين حوزه با دولت درگير شدهاند. روحانی چند بار در مورد تحقق خواستههای جامعه مدنی صحبت کرد اما به نظر میرسد اين مسائل به طور جدی از سوی دولت دنبال نمیشوند. از طرفی از جانب دولت هم نسبت به فعالان مدنی بیمهری میبينيم. با وجود سرکوب هشت ساله دوران احمدینژاد عليه فعالان مدنی و به رغم فشارهای هر روزه طيف تندرو، شاهد بیمهری دولت روحانی هم هستيم. به نظر میرسد که دولت در مقابل تمامی اين مشکلات از جمله اعدامها، حبسها و پرورندهسازیها، هيچ برنامه جدی و عينی برای بهبود فعاليت فعالان جامعه مدنی ندارد و نسبت به خواستههای آنها هم بیتوجه بوده است. البته اين را هم در نظر بگيريم که روحانی ويرانهای را پس از دوران احمدینژاد تحويل گرفت که در شرايط انزوا قرار داشت اما او اين معادله را معکوس کرد و حالا اسرائيل را به انزوا برده است. هرچند، بیتوجهی دولت نسبت به جامعه مدنی قابل توجيه نيست. اميدواريم که دولت آرام آرام و بعد از توافق نهايی، رويکردی جدی نسبت به خواستههای جامعه مدنی داشته باشد.
* جمهوری اسلامی برای گرفتن تصميمهای مهم مثل پايان دادن به جنگ هيچ گاه به آرای عمومی رجوع نکرده است. آيا پذيرش توافق هستهای محصول فشارهای داخلی بوده يا فشارهای قدرتهای خارجی؟ آيا تحريمها نظام را وادار به پذيرش تفاهمنامه کرده است؟
– نظام اسلامی در زمان پذيرش قطعنامه ۵۹۸ به نظر مردم رجوع نکرد اما جامعه ايران در سال ۹۴ بسيار متحول شده است. بر اساس معيارهای مختلف، جامعه ايران بسيار تغيير کرده است. حتی ساختارهای همين نظام موجود هم تغيير کرده است. افکار عمومی مؤلفهای بسيار مهم در شکل دادن به مشروعيت و قدرت نظام سياسی است. فشار افکار عمومی برای پايان دادن به تحريمها بسيار تأثيرگذار بود. به ياد بياوريم سخنان احمد جنتی، امام جمعه موقت تهران را که گفته بود چه عيبی دارد اگر وضع بدتر شود و روزی يک وعده غذا بخوريم. اين سخنان در جامعه بازخورد بسيار بدی داشت. افکار عمومی عکسالعمل بسيار منفی نشان داد و اين سخنان به جوک تبديل شدند در حالی که در دوران جنگ هشت ساله، بسياری از زنان ايرانی طلای دستشان را برای کمک به جبههها میدادند و به اصطلاح فرهنگ ايثار و مقاومت وجود داشت ولی حالا افکار عمومی از ادامه تحريمها حمايت نمیکند. اختلاسهای دوران احمدینژاد هم يک نوع غارت اموال عمومی بود و وقتی مردم میشنوند اموال عمومی نابود شده، ديگر حاضر نيستند بابت تحريمها هزينه بدهند، در حالی که سران مملکت از فساد مالی و غارت اموال عمومی جلوگيری نمیکنند. در شرايطی که جيبهايی برای برنامه هستهای و تحريمها دوخته شده بود، ما با فقر نهادينه شده در کشور روبهرو بوده و هستيم آن هم درست در زمانی که شاهد بيشترين ميزان فروش نفت در طول تاريخ کشور بوديم. معتقدم قدرت حتی در حوزههايی که حاضر به پذيرش خواستههای جامعه نيست، در برابر اين خواستهها انعطاف نشان میدهد.
* تصور میکنيد همانطور که قدرتهای جهانی در موضوع هستهای به ايران فشار وارد کردند، در مورد حقوق بشر هم به ايران فشار وارد کنند؟
– من فکر نمیکنم که قدرتهای جهانی حاضر باشند برای بهبود وضعيت حقوق بشر، ساير کشورها را به چالش جدی بکشند چرا که مناسبات سياسی و اقتصادی برای آنها در اولويت است. به هر حال منافعی وجود دارد که حقوق بشر به حاشيه میرود. موضوع انرژی هستهای آنقدر برای قدرتهای جهانی مهم بود که برای آن وقت بگذارند، قطعنامه صادر کنند، معيارهايی تعيين کنند، تنبيه کنند و ايران را پای ميز مذاکره بکشانند اما در حوزه حقوق بشر هيچ اتفاقی رخ نداده است و جهان با آرمانهای حقوق بشری و حساسيت نسبت به نقض حقوق بشر فاصله بسياری دارد. حتی در مقاطعی که حقوق بشر به شکل گسترده نقض شد، قدرتهای جهانی تا اين اندازه از خود حساسيت نشان ندادند و ما هم چنين توقعی نداريم. من به رشد آگاهی در جامعه و مقاومت در برابر نقض حقوق بشر خوشبين هستم. ما بايد بر روی افکار عمومی سرمايهگذاری بيشتری بکنيم. دولتی پاسخگو در اين عرصه انتخاب کنيم و از دولت بخواهيم که جدیتر وارد اين عرصه شود. اميدوارم دولت روحانی هم با تکيه بر رأی مردم، برای بهبود وضعيت حقوق بشر وارد چانهزنی شود. روحانی برای رفع حصر و آزادی زندانيان سياسی وعدههايی داده بود و ما انتظار داريم که به وعدههای خود عمل کند. اميدوارم اين تفاهم در ميان مدت به بهبود وضعيت عمومی حقوق بشر منجر شود.
بیش از ۲۵۰ فعال سیاسی، مدنی و حقوق بشر خواستار آزادی نرگس محمدی فعال حقوق بشر شدند. در بخشی از این نامه آمده است: او که خود با احترام به قانون برای شرکت در جلسه دادگاه در روز دوشنبه چهاردهم اردبیشهت در محل دادگاه حاضر شده بود، اینک بدون رعایت قوانین جاری، درخانه خود مورد تهاجم نیروهای امنیتی قرار گرفته و در زندان به سر می برد.
در پی تفاهمهای مطرح شده در بيانيه مشترک لوزان، اين پرسش مطرح میشود که آيا به دنبال اين توافق، وضعيت آزادیهای مدنی و حقوق بشر در ايران هم بهبود خواهد يافت؟
راديو زمانه به منظور بررسی تأثير احتمالی تفاهمنامه لوزان بر وضعيت حقوق بشر ايران، با نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و عضو کانون شهروندی زنان گفتوگويی انجام داده است.
خانم محمدی در اين گفتوگو، با تأکيد بر اينکه توافق انجام شده بر فضای داخل هم تأثير خواهد گذاشت، میگويد: «میتوانيم اميدوار باشيم که توافق ايجاد شده بين ايران و غرب در دراز مدت به تغييراتی در سياست خارجی ايران منجر شود و ايران هم مناسبات خود با جهان را بر اساس تفاهم و مصالحه، تنظيم کند.»
راديو زمانه- خانم محمدی! وضعيت حقوق بشر در برخی کشورها که با غرب رابطه خوبی دارند بسيار وخيم است. مثلاً متحدان آمريکا در منطقه چندان نيازی نمیبينند که برای بهبود وضع حقوق شهروندان گام بردارند. آيا نگران نيستيد که پس از دستيابی به توافق هستهای، فشار بر روی فعالان مدنی بيشتر شود؟
نرگس محمدی- در سال های گذشته فعالان مدنی يا به همکاری با دولتهای متخاصم متهم میشدند يا به تلاش برای پياده کردن برنامههای دشمنان و از اين رو همواره تحت فشار بودند. اما پس از اين توافق میتوانيم اميدوار باشيم که حاکميت بهانهای برای ارائه اين اتهامها به منظور محکوم کردن فعالان مدنی و روزنامهنگاران نداشته باشد. مقامهای دولتی در طول چند سال اخير بسياری از کمبودها را ناشی از تحت فشار بودن ايران در پی تحريمها و شرايط ويژه کشور میدانستند. رسانههای محافظهکار نيز همين اتهامها را به فعالان مدنی وارد میکردند. بنابراين تصور نمیکنم وضعيت حقوق بشر در داخل کشور به سرعت دچار تغيير محسوسی شود، اما میتوانيم اميدوار باشيم که توافق ايجاد شده بين ايران و غرب در درازمدت به تغييراتی در سياست خارجی ايران منجر شود و ايران هم مناسبات خود با جهان را بر اساس تفاهم و مصالحه، تنظيم کند. به طور حتم اين فضا بر فضای داخل هم تأثير خواهد گذاشت. البته حقوق بشر تنها به حوزه فعاليت روزنامهنگاران، فعالان مدنی و آزدی بيان محدود نمیشود و وضعيت اقتصادی مردم هم بخشی از حوزه حقوق بشر است. بنابراين برداشته شدن تحريمها میتواند به ايجاد ثبات بيانجامد و چشمانداز اميدوارکنندهای برای زنان و جوانان ترسيم کند.
* از زمان روی کار آمدن دولت روحانی نزديک به دو سال میگذرد ولی تاکنون تغيير محسوسی در وضعيت حقوق بشر حاصل نشده است. به طور مثال تعداد اعدامها در ايران نسبت به ده سال گذشته افزايش يافته و …. به نظر شما دليل اين وخامت اوضاع چيست؟
– ببينيد حوزههای سلب و سخت بخش افراطی حاکميت، بخش ديگری از مشکلات موجود در اين حوزه هستند. ساختار قدرت در ايران و تحليل آن امر پيچيدهای است. در طول ۳۶ سال گذشته شاهد بودهايم که همواره حقوق بخشی از مردم در کشمکشهای جريانهای سياسی حاکم بر قدرت، به گروگان گرفته شده است. در دوران رياست جمهوری سيد محمد خاتمی، جناح افراطی برای مدت کوتاهی نتوانست عکسالعمل خاصی نشان دهد، سپس شاهد ادامه وقوع قتلهای زنجيرهای از سوی بخشی از بدنه حاکميت بوديم و پس از افشای اين موضوع ازسوی دولت، حمله به کوی دانشگاه رخ داد و خاتمی در موقعيتی قرار گرفت که ناچار بود هر روز در داخل با بحرانهای بسياری دست و پنجه نرم کند و در نهايت انرژی خود را برای مقابله با اين کانونهای بحرانساز هزينه کرد. فراموش نکنيم سرانجام افراطيون توانستند با اين فشارها دولت را زمينگير کنند، هر چند دالانهای تو در توی قدرت و دخالت بخشی از بدنه حاکميت در ماجرای قتلهای زنجيرهای برای مردم فاش شد.
* يعنی شما معتقد هستيد که برخی گروهها در داخل کشور که ممکن است از توافق هستهای ناخشنود باشند، میخواهند با وخيم کردن وضعيت حقوق بشر به دولت فشار وارد کنند؟
– همان فشارهای زمان خاتمی در برابر دولت روحانی هم وجود دارد. دولت روحانی در برخی از عرصهها آنطور که گروههای افراطی میخواستند عمل نکرد. برای مثال در زمينه هستهای، گروههای افراطی خواهان مقاومت و ادامه تحريمها بودند. در سالهای گذشته اين گروهها با دولت دچار تضاد منافع میشدند و در اين بزنگاهها به دنبال نمايش قدرت خود در عرصههای داخلی و خارجی بودند. اجرای بسياری از اعدامها در برخی بزنگاهها حاوی پيامهای خاصی بودند. برای مثال در ماه گذشته درست پيش از جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل، شش زندانی کرد اهل سنت و چند زندانی سياسی کرد در زندان اروميه اعدام شدند. با اين پيام که حاکميت هنوز در ايران دارای قدرت است و بيانيههای سازمان ملل اهميت چندانی ندارند. در اين کشمکشها گروههای افراطی نيز برای ايجاد رعب و سرکوب در داخل، خواستار نمايش قدرت به جامعه جهانی بودند و اين رفتارها در راستای به چالش کشيدن قدرت دولت به نمايش گذاشته شدند.
* يعنی پروندهسازی عليه فعالان مدنی و سياسی با هدف خراب کردن وجهه دولت صورت میگيرد؟
– بله! اين رفتارها مسبوق به سابقه هستند. برای مثال بازداشت دسته جمعی فعالان ملی مذهبی و نهضت آزادی در دوران اصلاحات و وارد کردن اتهامهای سنگين از جمله براندازی به ۷۰ تن از فعالان سياسی در دوران خاتمی نمونهای از اين فشارها بود. تصور میکنم همين اتفاق در دولت روحانی هم در حال رخ دادن است و بخش افراطی قصد دارد سنگاندازی کند. روحانی از ابتدا گفت که به دنبال آشتی و مصالحه با جهان است، هر چند اين موضوع به مذاق تندروها خوش نيامد. شما میتوانيد صدای اعتراض آنها را از تريبون مجلس و روزنامهها بشنويد. سر همين موضوع مصالحه، مخالفت سرسختانهای صورت گرفت. تندروها ديدند که تصميم مصالحه با غرب تصميمی است که از سوی رأس حاکميت اتخاذ شده و آنها نمیتوانند اين نظر را تغيير دهند يا در اين تصميم خللی ايجاد کنند و کار را به بنبست بکشانند، پس به فکر سنگاندازی در حوزه حقوق بشر افتادهاند تا نشان دهند ايران در نقض حقوق بشر، اوضاع بسيار وخيمی دارد. برخی موارد نقض حقوق بشر اما در حيطه اختيارات دولت نيستند. اين موارد در جهت تضعيف و مخدوش کردن چهره دولت در مذاکرات خارجی و تأثير بر افکار عمومی رخ میدهند.
* به نظر شما دستاورد دولت روحانی در دو سال گذشته چه بوده است؟
– ببينيد، دولت روحانی از ابتدا به دنبال بهبود روابط ايران و غرب بود و در اين حوزه بيشترين انرژی را صرف کرد. بيشترين درگيری با مخالفان را هم در همين حوزه داشت. کانونهای بحرانساز و گروههای افراطی نيز در همين حوزه با دولت درگير شدهاند. روحانی چند بار در مورد تحقق خواستههای جامعه مدنی صحبت کرد اما به نظر میرسد اين مسائل به طور جدی از سوی دولت دنبال نمیشوند. از طرفی از جانب دولت هم نسبت به فعالان مدنی بیمهری میبينيم. با وجود سرکوب هشت ساله دوران احمدینژاد عليه فعالان مدنی و به رغم فشارهای هر روزه طيف تندرو، شاهد بیمهری دولت روحانی هم هستيم. به نظر میرسد که دولت در مقابل تمامی اين مشکلات از جمله اعدامها، حبسها و پرورندهسازیها، هيچ برنامه جدی و عينی برای بهبود فعاليت فعالان جامعه مدنی ندارد و نسبت به خواستههای آنها هم بیتوجه بوده است. البته اين را هم در نظر بگيريم که روحانی ويرانهای را پس از دوران احمدینژاد تحويل گرفت که در شرايط انزوا قرار داشت اما او اين معادله را معکوس کرد و حالا اسرائيل را به انزوا برده است. هرچند، بیتوجهی دولت نسبت به جامعه مدنی قابل توجيه نيست. اميدواريم که دولت آرام آرام و بعد از توافق نهايی، رويکردی جدی نسبت به خواستههای جامعه مدنی داشته باشد.
* جمهوری اسلامی برای گرفتن تصميمهای مهم مثل پايان دادن به جنگ هيچ گاه به آرای عمومی رجوع نکرده است. آيا پذيرش توافق هستهای محصول فشارهای داخلی بوده يا فشارهای قدرتهای خارجی؟ آيا تحريمها نظام را وادار به پذيرش تفاهمنامه کرده است؟
– نظام اسلامی در زمان پذيرش قطعنامه ۵۹۸ به نظر مردم رجوع نکرد اما جامعه ايران در سال ۹۴ بسيار متحول شده است. بر اساس معيارهای مختلف، جامعه ايران بسيار تغيير کرده است. حتی ساختارهای همين نظام موجود هم تغيير کرده است. افکار عمومی مؤلفهای بسيار مهم در شکل دادن به مشروعيت و قدرت نظام سياسی است. فشار افکار عمومی برای پايان دادن به تحريمها بسيار تأثيرگذار بود. به ياد بياوريم سخنان احمد جنتی، امام جمعه موقت تهران را که گفته بود چه عيبی دارد اگر وضع بدتر شود و روزی يک وعده غذا بخوريم. اين سخنان در جامعه بازخورد بسيار بدی داشت. افکار عمومی عکسالعمل بسيار منفی نشان داد و اين سخنان به جوک تبديل شدند در حالی که در دوران جنگ هشت ساله، بسياری از زنان ايرانی طلای دستشان را برای کمک به جبههها میدادند و به اصطلاح فرهنگ ايثار و مقاومت وجود داشت ولی حالا افکار عمومی از ادامه تحريمها حمايت نمیکند. اختلاسهای دوران احمدینژاد هم يک نوع غارت اموال عمومی بود و وقتی مردم میشنوند اموال عمومی نابود شده، ديگر حاضر نيستند بابت تحريمها هزينه بدهند، در حالی که سران مملکت از فساد مالی و غارت اموال عمومی جلوگيری نمیکنند. در شرايطی که جيبهايی برای برنامه هستهای و تحريمها دوخته شده بود، ما با فقر نهادينه شده در کشور روبهرو بوده و هستيم آن هم درست در زمانی که شاهد بيشترين ميزان فروش نفت در طول تاريخ کشور بوديم. معتقدم قدرت حتی در حوزههايی که حاضر به پذيرش خواستههای جامعه نيست، در برابر اين خواستهها انعطاف نشان میدهد.
* تصور میکنيد همانطور که قدرتهای جهانی در موضوع هستهای به ايران فشار وارد کردند، در مورد حقوق بشر هم به ايران فشار وارد کنند؟
– من فکر نمیکنم که قدرتهای جهانی حاضر باشند برای بهبود وضعيت حقوق بشر، ساير کشورها را به چالش جدی بکشند چرا که مناسبات سياسی و اقتصادی برای آنها در اولويت است. به هر حال منافعی وجود دارد که حقوق بشر به حاشيه میرود. موضوع انرژی هستهای آنقدر برای قدرتهای جهانی مهم بود که برای آن وقت بگذارند، قطعنامه صادر کنند، معيارهايی تعيين کنند، تنبيه کنند و ايران را پای ميز مذاکره بکشانند اما در حوزه حقوق بشر هيچ اتفاقی رخ نداده است و جهان با آرمانهای حقوق بشری و حساسيت نسبت به نقض حقوق بشر فاصله بسياری دارد. حتی در مقاطعی که حقوق بشر به شکل گسترده نقض شد، قدرتهای جهانی تا اين اندازه از خود حساسيت نشان ندادند و ما هم چنين توقعی نداريم. من به رشد آگاهی در جامعه و مقاومت در برابر نقض حقوق بشر خوشبين هستم. ما بايد بر روی افکار عمومی سرمايهگذاری بيشتری بکنيم. دولتی پاسخگو در اين عرصه انتخاب کنيم و از دولت بخواهيم که جدیتر وارد اين عرصه شود. اميدوارم دولت روحانی هم با تکيه بر رأی مردم، برای بهبود وضعيت حقوق بشر وارد چانهزنی شود. روحانی برای رفع حصر و آزادی زندانيان سياسی وعدههايی داده بود و ما انتظار داريم که به وعدههای خود عمل کند. اميدوارم اين تفاهم در ميان مدت به بهبود وضعيت عمومی حقوق بشر منجر شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر