مهدی نوربخش
در این هفته در دیدار با اقشار مختلف مردم، آقای خامنهای گفت، «مگر بنا نبود تحریمهای ظالمانه رفع شود تا در مردم زندگی مردم اثر بگذارد. آیا پس از شش ماه هیچ تأثیر ملموسی در زندگی مردم دیده میشود؟
اگر نقض عهد آمریکاییها نبود آیا دولت نمیتوانست در این مدت کار فراوانی انجام دهد.»او در ادامه میگوید که «آنها میگویند بیایید در مسائل منطقه هم مذاکره کنیم، اما تجربه برجام به ما میگوید این کار سمی مهلک است و در هیچ کاری نمیتوان به حرفهای آمریکاییها اعتماد کرد.»
چند روز بعد با اشاره به اینکه برجام برای کشور عزت آورده است، آقای روحانی در همایش سالگرد تأسیس شرکت ملی گاز گفت : «عزت ما در سایه اراده و اراده ما بهواسطه سیاست درست و خردورزی حاصل میشود، نه با شعار. اگر ملتی مدام مشغول شعاردهی باشد، نمیتواند عزتمند باشد. اما اگر در مسیر خردورزی حرکت کند، کشور در مسیر عزت، سربلندی و استقلال قرار خواهد گرفت.»دو بینش سیاسی کاملاً متضاد سالهاست که بر عرصه سیاسی کشور سایه افکنده است. دائماً هزینه آمریکا و غربستیزی رهبری داده شده است اما هنوز رهبری و شرکا به دنبال ادامه همان راه و ماجراجویی بینالمللی هستند. در همین راستا، احمد جنتی رئیس مجلس خبرگان میگوید، آمریکاییها به دنبال پیمانشکنی و محدود کردن ایران هستند.
چندین سؤال در این رابطه میتوان مطرح کرد:
اول آنکه رهبری به دنبال تأثیر ملموس در زندگی مردم پس از گذشت شش ماه از عقد قرارداد انرژی هستهای است، اما صادقانه نمیگوید که صبر او برای بیش از ده سال تحریم که بر زندگی مردم تأثیر ملموسی داشته است به چه خاطری بوده و کجا رفته است. او همچنان نمیگوید اگر برجام به ما میگوید این کار سمی مهلک است، چرا به کارشکنیها در مقابل این تعهد بینالمللی توسط طرفداران ایشان که دائماً به اعتماد بینالمللی کشور ضربه میزند، نمیتوان سم مهلک گفت؟
مشکل اقتصادی ایران بعد از تحریم فقط با کامل شدن تعهدات به برجام پایان نمییابد. یک اقتصاد پویا به توان مشارکت در بازار جهانی متکی ست. این مشارکت و توان به سرمایهگذاری خارجی نیازمند است، چیزی که رهبری و حامیان او با آن کاملاً مخالف هستند. سرمایهگذاری خارجی نیز به توان بخش خصوصی کشور نیازمند است. با کنترل بخش عظیمی از اقتصاد داخلی به دست سپاه، سرمایهگذاری خارجی نمیتواند درون کشور پای گیرد.
اما مشکلات آقای خامنهای با آقای روحانی به برجام ختم نمیشود. آقای خامنهای و طرفداران ایشان تحمل دولت روحانی را از دست دادهاند. تمام تلاش بر این است که روحانی را یک دورهای کنند. دلیل آنهم بسیار روشن است. در ایران بعد از انقلاب، دولتهای اصلاحطلب و معتدل سطح توقعات مردم را در حیطه سیاست و اقتصاد بالا بردهاند. بازرگان و خاتمی بر توسعه سیاسی تأکید داشتهاند. آن توسعه سیاسی با تئوری حکومتی ولایی کاملاً در تضاد بوده است. دولت روحانی در دور بعدی میتواند زمینه را برای بالا بردن سطح توقعات مردم آماده کند. بالا رفتن سطح توقعات سیاسی، به مشکل مشروعیت سیاسی نظام ولایتمدار دامن میزند. مشکل مردان قدرت حامی نظام ولایی با آقای روحانی بنیادی ست. حسین طائب در چند روز گذشته گفته است،«این دولت انقلابی نیست و اعتقادی به دشمنستیزی ندارد.» احمد خاتمی میگوید«اگر کسی پس از صحبتهای رهبری دم از مذاکره با آمریکا بزند، ضد ولایتفقیه است.» او در حقیقت میخواهد بگوید که دولت روحانی ضد ولایتفقیه است. و همین امروز هم علم الهدی در خطبههای نماز جمعه حسن روحانی را فرد «سادهلوحی» خواند که معتقد است ایران بهواسطه توافق اتمی به عزت رسیده است.
روحانی در دهمین سالگرد روز انرژی هستهای گفته بود که تفکر افراطی میگوید به هیچکس اعتماد نکنید. کاملاً روشن است روی صحبت روحانی با کیست. در یکی از سفرهای استانی، آقای روحانی میگوید، «دیپلماسی عرصه مذاکره، ارتباط و احترام متقابل کشور هست. ما آمدهایم که در این عرصه سیاست خارجی را متحول نماییم.» دو روز بعد آقای خامنهای در بین طلاب حوزه علمیه در مورد این اظهار نظر میگوید، «اینکه عدّهای میگویند دیپلماسی عرصه ارتباط و احترام متقابل است، سخنی ست که یا از سر نافهمی و نداشتن شعور انقلابی ست و یا خیانت و وطنفروشی ست. در تاریخ جمهوری اسلامی اینطوری نبوده و انشا الله نباید اینطوری باشد.»
آقای روحانی در جمع مدیران برخی از مؤسسات سرمایهگذاری خصوصی و بانکی میگوید،«ما باید بدانیم که اقتصاد با شعار درست نمیشود. باید در این عرصه گامهای عملی و واقعگرایانه در جهت جذب سرمایهگذاری خارجی برداشته شود. باید امنیت برای آن سرمایهگذار خارجی در کشورمان فراهم شود که بیاید و سرمایهگذاری کند.» آقای خامنهای در جمع بسیجیان در جواب به آقای روحانی، میگوید، «بنده این روزها زیاد میشنوم که بعضی آقایان صحبت از سرمایهگذاری خارجی میکنند. چراغ سبز میدهند به دشمن برای نفوذ که بیایید اینجا امن است….این حرفها حرفهای درستی نیست. ملت ایران دندان سرمایهگذار خارجی را در دهانش خورد خواهند نمود.» اینگونه صحبت و برداشت تنها از کسی میتواند باشد که در این زمینه و با اقتصاد امروز و دانش آن کاملاً بیگانه باشد.
آقای روحانی در جمع دانشجویان دانشگاه آزاد رودهن میگوید، «فضای کشور باید به سمت دوستی و تفاهم و گذشت برود. اگر یکزمانی یک اتفاق تلخی در کشورمان افتاده است امروز باید مسائل را حل کرد.» اشاره آقای روحانی بهطور مشخص در مورد حصر سران جنبش سبز که به مطالبهای ملی تبدیلشده است. در جواب این صحبت آقای خامنهای میگوید، «من به شما عرض میکنم که در تریبونهای رسمی صحبت از گذشت و بخشش میکنند. اگر به این رویه ادامه بدهند خود بهزودی نیازمند گذشت و بخشش مردم مسلمان ایران خواهند شد.» این اظهار نظر آقای خامنهای بیشتر بهصورت یک تهدید مطرحشده است. آقای خامنهای کراراً نشان داده است که هیچ انعطافی در زمینه این مطالبه ملی ندارد.
در زمینه فساد اقتصادی، دولت روحانی از ابتدا تلاشهایی کرده است. اما زمانی که این تلاشها، حلقههای درونی قدرت را نشانه گرفته است، در مقابل آن ایستادگی کردهاند. آقای روحانی در جمع استانداران میگوید،«ما نمیدانیم که با این برادران که برای خودشان اسکله دارند و کرورکرور جنس قاچاق وارد کشور میکنند چه باید بکنیم….بعد همینها میآیند و بهعنوان مدعی در رسانههایشان علیه دولت مینویسند و میگویند این رونق اقتصادی پس چه خواهد شد؟ شما دست از قاچاق بردارید، رونق هم به امید خدا به اقتصاد ایران میاید.» چندین ساعت بعد در جمع سران سپاه پاسداران آقای خامنهای میگوید،« سپاه خالصترین، دلسوزترین و لایقترین نیروی نظام و اسلام است….حالا یک عدّهای پیدا شدهاند که میگویند سپاه نباید در امور اقتصادی دخالت کند»
زمانی که آقای روحانی از ایجاد همدلی و اعتماد برای برجام دو، سه و چهار صحبت کرده بود، آقای خامنهای در جواب گفته بود« این حرفهایی که اینسو و آنسو گفته میشود در مورد برجام دو، سه، و چهار خواست آمریکا و ایادی داخلیاش است و تبلیغ چنین چیزهایی قطعاً از روی نادانی ست»
صحبت چند روز پیش آقای خامنهای در مورد برجام و اینکه اثری بر زندگی مردم نگذاشته است، دعوتی آشکار برای به چالش کشیدن دولت روحانی ست. انتخابات سال ۹۶ بخش استبداد گرا و غربستیز نظام ولایت مدار را بشدت ناراحت کرده است. انتخاب مجدد روحانی، به رشد اقتصادی و سیاسی کشور کمک خواهد نمود. بهمحض استقرار دولت خاتمی و پیدایش دو نگرش به حکومت، سیاست و دین، استبداد ولایتفقیه او را برنتابید. کار بجایی رسید که در دور دوم دولت خاتمی، آقای خامنهای در بسیاری از زمینهها خصوصاً سیاست خارجی در مقابل او قرارگرفته بود. بهطور روشن گفته بود که در صحنه سیاست خارجی به او اعتماد ندارد. برای ایجاد بیاعتمادی به او در سیاستهای داخلی، استبداد تمامقد در مقابل او قرار گرفت تا نگذارد رئیسجمهور موفّقی باشد. حرفهای رهبری و حمایت نیروهای استبدادی از او دارد زمینه را برای شکست روحانی در دور دوم آماده میکند. هرگز نمیتوانند صلاحیت روحانی را رد نموده و نه میتوانند انتخابات دیگری را مهندسی کنند. تنها راه پیروزی آنها سلب اعتماد مردم از اوست. یک دورهای شدن روحانی ضربه بزرگی به جنبش دموکراسی خواهی در ایران خواهد زد. اگرچه روحانی بیشتر بر روی اقتصاد کشور تکیه کرده است، اما رفاه اقتصادی نسبی و نجات کشور از ورشکستگی اقتصادی، به رشد جنبش دموکراسی خواهی کمک فراوانی خواهد کرد. پیروزی استبداد در انتخابات آینده نهتنها رشد اقتصادی کشور را تهدید میکند که توسعه سیاسی آنها نشانه میرود. کسانیکه تز گذار از روحانی را مطرح نمودهاند، نهایتاً به بازگشت تمامقد استبداد کمک میکنند. اگرچه راه طولانی برای محدود کردن استبداد در پیش روی ماست، اما برگشت رئیسجمهوری چون احمدینژاد، بر ریشه همهچیز تیشه خواهد زد. استبداد هنوز نتوانسته است خود را در کشور ما نهادینه کند. شکست روحانی در انتخابات آینده گامی به جلو برای استبداد خواهد بود.
زیتون
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر