ژاله وفا
هـیچگاه تا به این حد، مرز و خط کشی اخلاقی و اصولی بین جنبش تحریم و حاکمیت و دو جناحش شفاف و واضح نبود. من رأی ندادم و وجدانم آسوده است زیرا
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
من رای ندادم و وجدانم آسوده است زیرا:
هـیچگاه تا به این حد، مرز و خط کشی اخلاقی و اصولی بین جنبش تحریم و حاکمیت و دو جناحش شفاف و واضح نبود.
وجدانم آسوده است زیرا:
١- به خود و مردم خود دروغ نگفتهام
٢-وجدان اخلاقی خود را با «مصلحت سنجی» و توجیهات رنگارنگ تخدیر نکردهام و مردم را نیز به تخدیر وجدان اخلاقی نخواندهام.
٣- وارد بازی خانمانسوز «قمار» انتصابات نظامی مافیایی نشدهام، چرا که بر خلاف کسانی که معتقد بودند «شرکت در انتخابات به قمارش میارزد!» نتیجهای جز باخت سیاسی -اجتماعی-فرهنگی و اخلاقی بر این قمار قائل نبوده و نیستم.
۴- رای خود را به پای تایید مقام «ولایت مطلقه فقیه» ذبح شرعی نکردهام.
۵- از حق اول که حاکمیت جمهور مردم است نه غفلت کردهام و نه مردم را به غفلت و نسیان آن فرا خواندهام.
۶- میدان عمل سیاسی خود را به مدار بسته بد و بدتر محدود نکرده و افق مدار باز خوب و بهتر و بهترین را به روی خود و مردم وطنم باز گذاشتهام.
٧- امید خود و مردم وطن خود را به عملکرد قاتلان و جانیان. منجمله ٣وزیر مخوف اطلاعات نظامی سرکوبگر محدود و محصور نکردهام.
٨- با قلب معنای امید، نمایندگان ناامیدی و فساد و خشونت را «نماینده امید» مردم جا نزدهام.
٩- ارزش رای خود را به مصلحت سنجی و استصواب و سلطه نظر ۶عضو شورای نگهبان نظام مافیایی واگذار نکردهام.
١٠- آرمان و امید خود را به وطنی آزاد و مستقل و حقوقمند که تحقق آن منوط به عملکرد و کنش و تمهیدات خود سنجیده و بسیج نیروهای محرکه خود است، از دست ندادهام.
مبارزه برای استقرار آزادی و دموکراسی در ایران با این انتخابات پایان نیافته و رسالت و مسؤلیت همه هموطنان در بازسازی وطن بر مبنای شاعر آزاده ایران سیمین بهبهانی بر جاست؛
دوباره میسازمت وطن!
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم،
اگر چه با استخوان خویش
دوباره میشویم از تو خون،
به سیل اشک روان خویش
دوباره، یک روز آشنا،
سیاهی از خانه میرود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر