۱۳۹۷ آبان ۱۳, یکشنبه

همهء شرایط فروپاشی وجود دارد!
گفتگو با: کورش زعیم

گفنگوگر: فيروزهء رمضان زاده

پيشگفتار: محرکه‌های مؤثری نظیر اعتراضات صنفی فرهنگیان، کامیونداران و مشاغل و اصناف دیگر در ایران را می‌توان نوعی بحران سیاسی دانست. آیا با بحران اجتماعی هم روبرو خواهیم شد؟ با تشدید بحران اقتصادی و اجتماعی دامنه بحران سیاست خارجی ایران به کدام سو خواهد رفت؟ تحرکات مخالفان و تشکیل ائتلاف‌ها و شبکه‌هایی نظیر «فرشگرد» یا «شورای دموکراسی‌خواهان ایران»، «شورای مدیریت گذار» و همچنین صدور بیانیه مشترک از سوی فعالانی نظیر حسن شریعتمداری و حشمت‌الله طبرزدی در شرایطی که اعتراضات در داخل به صورت صنفی دنبال می‌شود چه اندازه موثر هستند؟ کیهان لندن این پرسش‌ها و شاخصه‌های مرتبط به بحران در سیاست خارجی ایران را با کوروش زعیم، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران، فعال و زندانی سیاسی سابق ساکن تهران در میان گذاشته است.

پرسش: اعتراضات صنفی فرهنگیان، کامیونداران و سایر اصناف در ایران را می‌توان نوعی بحران سیاسی دانست. آیا این اعتراضات در آینده تداوم خواهند داشت؟

پاسخ: بی‌تردید این اعتراضات، اعتصابات و گردهمایی‌ها، آجرهای ساختار یک بحران شدید سیاسی در حال ساخت هستند که خوشبختانه هنوز به خشونت کشیده نشده است. اسفند گذشته در دوران مرخصی از زندان، من و دو تن دیگر از اعضای ارشد جبهه ملی ایران را به وزارت اطلاعات احضار کرده و درخواست لغو گردهمایی دانشجویان در میدان بهارستان را کردند. ما گفتیم به علت خبرهایی که از قصد یک گروه تروریستی از مرزهای خاوری گرفته بودیم، آن را شب گذشته لغو کردیم. در آنجا پرسیدند که آیا تظاهرات اعتراضی دی‌ماه 1396 تکرار خواهد شد؟ من گفتم تظاهرات دی‌ماه 96 یک آزمایش بود و در سال آینده، از نیمه دوم فروردین 97، این اعتراضات گسترده‌تر به تدریج همه شهرها و صنف‌ها را در یک روند فرسایشی ولی مسالمت‌آمیز فرا خواهد گرفت تا جمهوری اسلامی تسلیم یا با شورش و جنگ خیابانی روبرو شود. آغاز اعتراضات پس از تعطیلات نوروزی و تداوم آنها در صدها شهر ایران را نشانگر یک حرکت مردمی مستمر می‌دانیم که اقتصاد را به تدریج فلج خواهد کرد و تا به نتیجه سازش یا حتی انفجار کور نرسد آرام نخواهد گرفت.

پرسش: با تشدید بحران اقتصادی و اجتماعی دامنه بحران در سیاست خارجی ایران به کدام سو خواهد رفت؟

پاسخ: بحران‌هایی که کشورهای خارجی برای ایران به وجود می‌آورند، به اقتصاد، زندگی مردم و امنیت کشور سخت آسیب می‌زند؛ ولی همزمان مردم را که از رژیم جمهوری اسلامی پس از 40سال حاکمیت بی‌سوادی، ناکارآمدی، خرافات‌ پروری و فساد و خشونت به ستوه آمده‌اند، امیدوار می‌کند. در این شرایط نگرانیم که در صورت ادامهء لجاجت نظام اسلامی، مردم در برابر خواسته‌های بیگانگان مقاومت نکنند و فلسفه «هر که بیاید از اینها بهتر است» حاکم شود. ما تلاش می‌کنیم که اگر قرار است تغییراتی بنیادین در نظام حکومتی ایران به وجود آید، با کمترین هزینه مالی و جانی، بی‌رویارویی خشونت‌بار یا مسلحانه، بی‌دخالت بیگانگان و به دور از مجازات و انتقامجویی و دیگر اعمال تلافی‌جویانه انجام گیرد و برای گروه‌های تروریستی کمین کرده در مرزهای ما هم فرصت ایجاد نکند. البته این بستگی زیادی به درجه سماجت در خشونتگری خود نظام هم دارد.
پرسش: رهبری جمهوری اسلامی و نهادهای تحت نظارت آن تا چه حد بحران در سیاست خارجی را جدی گرفته‌اند؟
پاسخ: از اینکه بحران را جدی گرفته‌اند تردیدی نیست، ولی اینکه راه برون‌رفت از آن را یافته‌اند مورد تردید بسیار است. آنها کم‌کم احساس می‌کنند که امنیت‌شان در خطر جدی ست. رهبری کوشش دارد آنان را امیدوار به کنترل بحران کند، ولی موفقیتی در این تلاش نمی‌بینم. نهادهای تحت نظارت و گروه‌های تحت امر را می‌توان به سه گروه بخش کرد. آنانکه در تلاش برای رهایی شخصی هستند و تنها به خودشان فکر می‌کنند. دوم، کسانی که به امید حل بحران، بردباری پیشه می‌کنند و وفادار می‌مانند. سوم گروهی سرسخت و بسیار وفادارند که می‌گویند اگر پیش بیاید که مجبور شوند بروند، همه چیز را نابود می‌کنند و بجز تل خاکی از کشور باقی نمی‌گذارند. امیدواریم که مدیریت این گروه‌ها با درایت انجام گیرد.

پرسش: آیا پیامد این بحران‌ها فروپاشی نظام است؟

پاسخ: از دیدگاه تئوریک، همه پارامترهای یک فروپاشی وجود دارد. در سال 1358 کتابی تحلیلی درباره شرایط شوروی نوشتم و پارامترهای فروپاشی آن رژیم را بررسی کردم و نتیجه گرفتم که برخلاف ادعای کاگ‌ب و سازمان سیا که دوام نظام شوروی را تا پایان هزاره تضمین شده ادعا می‌کردند، فروپاشی را در طی 10 تا 12 سال بعد پیش‌بینی کردم. چند سال پیش برخی از سیاستمداران تراز اول شوروی، دلایل فروپاشی را اینگونه برشمرده بودند که آن را پارسال منتشر کردم.

برای مثال، سرگئی بابورین معاون رئیس مجلس و عضو دو دوره دومای روسیه این عوامل را از دلایل فروپاشی شوروی دانسته است: کشیده شدن شوروی به جنگ سرد و غفلت از توسعه اقتصادی و رفاهی، درس عبرت نگرفتن از چین زمان مائو، و الگو نگرفتن از چین دوران دنگ شیائو پینگ، تخریب سیستماتیک و بی‌اعتبار کردن فرهنگ کهن مردم شوروی، شکست شوروی در جنگ تبلیغاتی در برابر غرب، تلاش غرب در نفی دستاوردهای مثبت گذشته و سیاه‌نمایی فضای کشور، جذاب شدن سبک زندگی غربی برای مردم محروم از دسترسی به امکانات مختلف، تخریب اعتبار ارتش توسط تبلیغات خارجی و اعمال خودسرانه و نقض گسترده حقوق بشر توسط سازمان‌های امنیتی و قضائی، بی‌برنامگی سران شوروی و طرح‌های احمقانه و غلط در مورد صنایع و رفع بیکاری و تولید ملی.

نظام‌های ایدئولوژیک مانند شوروی و نظام کنونی ما چون برای همه چیز راه حل ندارند نمی‌توانند به دروغ و فریب متوسل نشوند. از آنجا که این نظام‌ها بسیار بسته هستند، دروغ، برای حفظ کنترل، حاکم می‌شود، فساد رشد می‌کند، سلسله مراتب برای ایجاد امنیت شخصی در هم تنیده می‌شود، خودی و ناخودی به وجود می‌آید و سطح فساد و غارتگری، پلکانی بالا می‌رود زیرا اعمال شان از دید مردم پنهان است. امروز شرایط بحران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی در کشور ما بسیار بدتر از شوروی زمان فروپاشی است. بسیاری از سردمداران کشوری و لشکری مست نادانی خود شب‌ها دعا می‌کنند روزها دروغ می‌گویند.

پرسش: احتمال سوریه‌ای یا ونزوئلایی شدن ایران، فرضیه‌ای است که طی ماه‌های اخیر از سوی بسیاری از تحلیلگران سیاسی مطرح می‌شود. کدام یک از این احتمالات به واقعیت نزدیک هستند؟

پاسخ: هر دو احتمال وجود دارد. افزایش این احتمال، بسته به درجه آگاهی و شعور مسئولان در تشخیص راهبرد داخلی مربوطه است. شمار مسئولان دانا، هوشمند و میهن‌دوست در نظام جمهوری اسلامی بسیار اندک است. من در روز معرفی کابینه محمود احمدی‌نژاد در مصاحبه‌ای تلویزیونی گفتم که همه وزیران او بی‌سواد یا نادان نسبت به مسئولیت خود هستند. در روز معرفی کابینه حسن روحانی در مصاحبه مشابهی گفتم که کابینه ایشان تنها پنج وزیر باسواد دارد و سه تن از آنان را نام بردم و رییس بانک مرکزی ایشان را نام بردم که به امور بانک مرکزی ناوارد است و می‌تواند تنها کانال فساد باشد. منظورم این است که با این درجه از دانایی و توانایی در دیوانسالاری، کشور بجز به سوی فروپاشی نمی‌تواند برود. حتی در یکی از بازجویی‌هایم در زندان اوین، آنها را به چالش کشیدم که اجازه دهند در یک مناظره تلویزیونی همه مسئولان تراز اول کشوری و لشکری را به پرسش بکشم و درجه دانش و تجربه و لیاقت آنان را نسبت به مسئولیت‌شان نشان دهم. با چنین ناکارآمدی و فساد گسترده و حیرت‌انگیز در این سامانه دیوانسالاری که شهره آفاق شده، کشور می‌تواند زاینده هرگونه بحران شدید کنترل نشدنی شود؛ آنهم در آینده نزدیک.
پرسش: تشکیل ائتلاف‌ها و شبکه‌هایی نظیر «فرشگرد» یا شورای «دموکراسی خواهان ایران»، يا«شورای مدیریت گذار» یا صدور بیانیه مشترک از سوی فعالانی نظیر حسن شریعتمداری و حشمت‌الله طبرزدی، را در شرایطی که اعتراضات در داخل به صورت صنفی و بدون دخالت اپوزیسیون دنبال می‌شود چه اندازه موثر می‌دانید؟

پاسخ: همهء این سازماندهی‌ها بر پایهء حسن نیت و امید کمک به مردم است و وجود آنها را مثبت و نشانهء دغدغه هم‌میهنان دور از وطن نسبت به آینده ایران ارزیابی می‌کنم. هرچند که بسیاری از این سازمان‌ها آگاهی ژرفی از آنچه در ایران می‌گذرد ندارند و دارای راهبردی تعریف شده یا راهکارهای محاسبه شده‌ای نیستند. امیدواریم کم‌کم راه شان را با واقعیات جامعهء کنونی ایران تنظیم کنند. ما مبارزهء سیاسی را یک فرمول ریاضی فرض می‌کنیم که پیش از اینکه به عمل گذاشته شود، باید همه مجهول‌ های آن حل یا دست‌کم تعریف شده باشد. می‌کوشیم کاری نکنیم که فرمان این اعتراضات مردمی به دست عوامل کشورهای بیگانه بیافتد.

دو شخصیت بسیار گرامی و مبارز درون‌مرزی و برون‌مرزی را به خوبی می‌شناسم و با قصد و هدف آنان به خوبی آشنا هستم. گامی که آنان برداشته‌اند بخشی از همان هدفی است که در برنامه خود داریم. ولی اقدام آنان، هرچند که در تأیید حرکت جاری خودجوش مردم انجام شده می‌تواند برای برخی گروه‌های معترض به عنوان تأیید و منبع دلگرمی باشد. البته ما در جبهه ملی ایران وسواس بیشتری داریم. در مورد اینکه آنچه در ایران می‌گذرد «بدون دخالت اپوزیسیون» است یا دخالت آنها، نمی‌توانم نه تأیید و نه تکذیب کنم، ولی همه‌اش هم خودجوش نمی‌تواند باشد.

سه شنبه 1 آبان 1397 برابر با 23 اکتبر 2018



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر