۱۳۹۴ بهمن ۲۶, دوشنبه

یاد بندیان از حصریان

                   نرگس محمدی

شب هنگام در گوشه‌ای از بند، به مرور خاطرات این روزها نشسته‌ایم. در کنار ریحانه طباطبایی که به تازگی وارد بند شده و بهاره هدایت که سال‌هاست در بند زنان حبس شده است. در هیاهوی انتخابات مجلس هستیم و موضوعاتی غریبانه فراموش می‌شوند یا در حاشیه قرار می‌گیرند.

واقعه‌ای همچون حصر، سال‌ها به طول انجامیده و این طولانی‌ شدن اکنون کارکردی دوگانه یافته است که گاه به موجب بی‌اعتنایی مسئولان نسبت به قانون و وعده‌ دهندگان به وعده‌های‌شان و برخی حمایت‌های دروغین و مصلحت‌جویانه دیروز و فراموشی امروزشان، ناامیدی از قدرتمندان را تداعی می‌کند و گاه ایستادگی و حقانیت و مظلومیت محصوران، امید را در دل شعله‌ور می‌سازد. چرا که هنوز اصرار بر برگزاری انتخابات سالم، آزاد و منصفانه است. هنوز بحث «رأی من» است، «من» به عنوان یک شهروند ایرانی که حق انتخاب شدن و انتخاب کردن دارد. هنوز بحث «حق» و ایستادگی بر سر احقاق آن است. هنوز بحث بر سر نظارت استصوابی است. هنوز این دغدغه وجود دارد که آیا اظهار نظر در مورد انطباق یا عدم انطباق انتخابات با موازین و تعهدات بین‌المللی کشور، چه بر اساس سند اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین و چه منشور اتحادیه بین‌المجالس، جرم تلقی می‌شود یا نه؟

هنوز … هنوز صدای اعتراض به گوش می‌رسد. هنوز پیرمردی در کنج خانه‌ای در حصر است. هنوز زن فرهیخته‌ای با همسرش در کنج خانه‌ای دیگر، محصور است.

سخن‌شان جمله‌ای بیش نیست: «حق رأی مردم.» و اما من و تو …

ما سه زن در زندان در نیمه‌های شب، درخصوص موضوعاتی که دغدغه جامعه است، بحث می‌کنیم. بهانه دور هم بودن‌مان سال‌روز حصر است و حصر ۸۹ با «حق رأی» ۸۸ گره خورده است. آیا می‌شود در مقطعی از فرایند انتخابات، حق ورود را به عموم مردم داد و در مقاطع دیگر این فرایند، مردم را پشت پرانتز گذاشت؟ آیا مردم حداقل حق نقد و اظهار نظر در مورد این فرایند را دارند؟

این دغدغه‌ها نه در عرصه نظر بلکه در عرصه عمل نیز مطرح است و در زندگی مردم و آینده این سرزمین و حکومت تأثیرگذار است. این‌جاست که تداوم مقاومت خواستاران «حق تعیین سرنوشت مردم» از طریق انتخابات آزاد، سالم و منصفانه و تداوم حصر و حبس معنای دیگری می‌یابد.

یادشان می‌کنیم. یادی از پیرمرد در حصر، آقای کروبی که آن‌چه از او به یاد داریم، دلسوزی و مهربانی است و یادی از زن روشن‌فکر سرزمین‌مان، بانوی در حصر، زهرا رهنورد که عمری معلمی کرد و میر حسین موسوی که ششمین سال حبس را پیش رو دارند.

ساعت خاموشی بند است و باید به سمت تخت خواب‌های‌مان برویم. در این زمان و در این مکان و در این لحظه به‌ یاد عزیزان در حبس و حصر دعا می‌کنیم تا عزت ایران و ایرانیان و رهایی محصوران و محبوسان فراهم شود و این رنج‌ها به سامانی نیک بی‌انجامد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر